Indiana Jones and the Dial of Destiny
اگر به شما بگوییم «گردانه سرنوشت» واقعی است، باورتان میشود؟
ماجرایی که دکتر هنری «ایندیانا» جونز (هریسون فورد) در «ایندیانا جونز و گردانه سرنوشت» آغاز میکند ممکن است عجیبترین و سرگرم کنندهترین ماجراجویی او باشد. اگرچه بسیاری فضا را آخرین مرز میدانند، اما ایندی و دخترخواندهاش هلنا (پل فیبی والر) مرزی حتی گریزانتر را در خود زمان کشف میکنند. ایندی و هلنا با پیدا کردن گردونۀ سرنوشت، که بیشتر با نام آنتیکیترای ارشمیدس شناخته میشود، نه تنها دربارۀ تاریخ یاد میگیرند بلکه میروند تا بخشی از خود تاریخ باشند.
هر یک از فرارهای گذشته ایندی همیشه یک عنصر ماوراء طبیعی (و گاهی علمی-تخیلی) در خود داشته است. او ارواح را دیده است که از صندوق عهد بیرون میآیند، قربانی یک نفرین وودو شده، با یک شوالیه باستانی معبد صحبت کرده است و با یک جمجمۀ کریستالی روانی درد و دل کرده است. با این حال، در تمام این سفرهای معجزه آسا، همیشه یک عنصر از حقیقت تاریخی وجود داشته است. در مورد فیلم ایندیانا جونز و گردونه سرنوشت هم، در حالی که سفر در زمان ممکن است کمی غیرواقعی باشد، بسیاری از عناصر پنجمین فیلم ایندیانا جونز ریشه در واقعیت دارند.
در ایندیا جونز همیشه یک عنصر از حقیقت تاریخی وجود داشته است.
دولت ایالات متحده دانشمندان نازی را به خدمت میگرفت. (مانند دکتر وولر در «ایندیانا جونز و گردونه سرنوشت»)
یکی از قویترین عناصر ایندیانا جونز و گردونه سرنوشت، شرور فوقالعاده آن دکتر یورگن وولر (مدز میکلسن) – ریاضیدان نازی که شیفته آنتیکیترای افسانهای شد- و توانایی احتمالی او در ایجاد شکاف در زمان است. وولر در میانۀ همکاری با رایش سوم و پس از دسترسی دوباره به گردونه سرنوشت، روزهای خود را به عنوان پناهنده در ایالات متحده گذراند و توسط ناسا استخدام شد تا به آنها شانس مبارزه در مبارزات فضایی را بدهد. در حالی که بیشتر مردم احتمالاً قرار دادن یک انسان روی ماه را یکی از بزرگترین دستاوردهای علمی قرن بیستم در نظر میگیرند، وولر همچنان به فتح زمان بیشتر از تسخیر فضا علاقه دارد.
دکتر وولر ممکن است یک شخصیت خیالی باشد، اما این یک راز تاریک و آشکار است که دولت ایالات متحده و ناسا در اواسط دهه 1940، اندکی پس از پایان جنگ جهانی دوم و منحل شدن رایش سوم، چهرههای برجسته نازی را به خدمت گرفتند. اینها که توسط ایالات متحده در نتیجۀ “عملیات گیره کاغذ” استخدام شدند، دانشمندانی بودند که نه تنها به آدولف هیتلر و حزب نازی وفادار بودند، بلکه افسران اساس و ناظران اردوگاههای کار اجباری بدنام نیز بودند.
با شیوع بیشتر و بیشتر جنایات نازیها و نقض حقوق بشر، بسیاری از این دانشمندان احتمالاً به دلیل جنایات جنگی اعدام میشدند، بنابراین همکاری با ایالات متحده یک جایگزین جذاب بود. یکی از بدنامترین نامهایی که توسط ناسا به خدمت گرفته شد ورنر فون براون بود که به نظر میرسد الهامبخش اصلی شخصیت دکتر وولر باشد. فون براون با ساخت موشک بالستیک مدرن در میان دیگر پیشرفت های نظامی اعتبار کسب کرده است.
ساخت سلاحی با این کالیبر ویرانگر یک میراث وحشتناک است، اما این دستاورد در مقایسه با تاریخ هیولایی ورنر فون براون در طول جنگ جهانی دوم ناچیز است. در حالی که بسیاری از این موارد تا پس از مرگ او آشکار نشد، فون براون یکی از اعضای برجسته اساس بود، و او زندانیان اردوگاه کار اجباری را برای ساخت موشکهای مرگبار خود انتخاب میکرد و بسیاری از آنها در این فرآیند جان خود را از دست میدادند. از قضا، شخصی که به عنوان «پدر سفرهای فضایی» شناخته میشود، یکی از پستترین افراد تاریخ بوده است.
گردونه سرنوشت یک دستگاه واقعی هست!
دستگاهی که ایندیانا جونز این بار ردیابی میکند Antikythera (آنتیکیثریا) است، دستگاهی که در دوران امپراتوری روم توسط ریاضیدان یونانی ارشمیدس ساخته شد. در «ایندیانا جونز و گردانه سرنوشت»، دکتر وولر دستگاه را پیدا میکند و اصرار دارد که این میتواند یکی از بزرگترین یافتههای باستان شناسی در تاریخ باشد.
همتایان نازی او فکر میکنند که این یک تکه آشغال است، ایندی باید آن را از وولر بگیرد و آن را ایمن نگه دارد، اگرچه این باعث میشود که همراهش، باسیل شاو (توبی جونز) مورد وسوسه استفاده از قدرت دستگاه برای تغییر مسیر تاریخ قرار بگیرد. سالها بعد، ایندی متوجه میشود که آنها فقط نیمی از آنتیکیترا را در اختیار دارند، و او و هلنا سعی میکنند وولر را از بدست آوردن نیمه دوم باز دارند. آنها تلاش شجاعانهای انجام میدهند اما وولر موفق میشود هر دو قطعه گردونه را بدست آورد و نقشۀ خود را به اجرا درآورد – هدف او بازگشت به گذشتهی سیسیل در دوران جنگ جهانی دوم و کشتن هیتلر است، به این ترتیب او میتواند نازیها را تصاحب کند و آنها را به سمت پیروزی در جنگ سوق دهد. Antikythera (آنتیکیثریا) آنها را به گذشته میفرستد، اما بسیار عقبتر و دورتر از آن چیزی که هر یک از آنها میتوانستند پیش بینی کنند.
Antikythera (آنتیکیثریا) یک دستگاه واقعی است که اعتقاد بر این است که توسط ارشمیدس (که یک شخصیت واقعی تاریخی است) ساخته شده است، اما نه، نمیتواند سفر در زمان را ایجاد کند. با این حال، این دستگاه هنوز هم شاید یکی از مهمترین دستگاههای تاریخی باشد که تاکنون کشف شده است.
این دستگاه در سال 1901 توسط متخصصان کشف شد و تصور میشد که اولین نمونه از یک دستگاه محاسباتی است که عملاً آن را به اولین رایانه در تاریخ تبدیل میکند. این وسیله یکی از گیجکنندهترین وسایلی است که تاکنون کشف شده است، زیرا چیزی شبیه به آن از دوره زمانی که از آن سرچشمه میگیرد وجود ندارد.
هدف دکتر وولر بازگشت به دوران جنگ جهانی دوم و کشتن هیتلر است، به این ترتیب او میتواند نازیها را به سمت پیروزی در جنگ سوق دهد.
محاصره شهر سیراکوز اتفاق افتاد (اما ایندیانا جونز آنجا نبود)
به جای بازگشت به جنگ جهانی دوم، دکتر وولر به طور تصادفی او و ایندی را به حدود 200 سال قبل از میلاد میفرستد، ظاهراً به دلیل عدم توجه به رانش قاره. ایندی از تاریخچهای که در مقابل چشمانش می گذرد شگفتزده میشود، جنگجویان یونانی و رومی هر دو از هواپیمای بالای سرشان وحشت میکنند و فکر میکنند که آن نوعی اژدها است. همچنین خود ارشمیدس نیز حضور دارد که در حال کار بر روی همان گردانهای است که قهرمانان و شروران فیلم را به همان زمان آورده است. این سکانس بلند پروازانه، با جان باختن دکتر وولر در یک سانحۀ هوایی و گفتگوی جذاب ایندی و ارشمیدس به پایان میرسد.
بله، محاصره سیراکوز نیز یک رویداد واقعی است که در حدود 200 سال قبل از میلاد اتفاق افتاده است و تصور میشود نبردی باشد که ارشمیدس در آن کشته شد. محاصره در طول جنگ پونیک دوم اتفاق افتاد، جایی که روم و کارتاژ برای کنترل دریای مدیترانه در حال جنگ بودند. در تاریخ واقعی، نبرد هم با پیروزی رومیان و هم با مرگ ارشمیدس به پایان رسید.
با این حال، در «ایندیانا جونز و گردانه سرنوشت»، به نظر میرسد که ایندی ممکن است تاریخ را تغییر داده و ارشمیدس را به اندازه کافی زنده نگه داشته باشد تا او بتواند گردانۀ افسانهای سرنوشت را ایجاد کند.