نوشته : سامانتا برگسون
چگونه برادران وارنر فانتزی فمنیستی «باربی» را بر ما غالب کردند؟ با نادیده گرفتن فمنیسم آن
عروسکی که مردسالاری را تهدید میکند؟ حالا است که عروسک ارزش بازی کردن دارد.
حاوی اسپویل
به نظر میرسید فیلم پرسروصدای گرتا گرویگ، «باربی»، نقشی تبلیغاتی برای مجموعه شرکتهای اسباب بازی «متل» بازی میکند، شرکتی که محصولات عروسکی (باربیها، کنها، اسکیپرها و غیره) را طراحی میکند، میسازد و میفروشد. اما «باربی» یک بیانیه فمنیستی قوی است که در برابر کنایههای رقتانگیز قوانین مردسالارانه میایستد، با اینکه ممکن است مدیران ارشد کمپانی متل چیز دیگری به شما بگویند.
گروه تولیدی اسباب بازی باربی، که تولیدکنندۀ این فیلم اورجینال نیز هستند، به طرز قابل توجهی از تبلیغ پیام فمنیستی آن پرهیز کردند. برای مثال تاکید و تبلیغ تیزر پارودی «2001: ادیسه فضایی». اما باربی بیشتر شبیه فیلم «دکتراسترینج لاو» است تا «ادیسه فضایی.» بنابراین میشود گفت این فیلم، یک اثر کمدی سیاسی است که البته برادران وارنر این جنبۀ خطرناک را زیر شنلی صورتی رنگ پنهان کردند.
چرا «باربی» به عنوان اعتراضی فمنیستی علیه جامعهی آمریکا تبلیغ نشد؟
با اینکه باربی درمسیر میلیارد دلاری شدن قرار دارد و تا به الان توانسته رخدادی تاریخی را در پرفروشترین فیلم آخر هفته برای یک کارگردان زن رقم بزند، اما پیامهای طنزآمیز اصلی توسط اسب تراوای کمپانیهای بازاریابی1 و تورهای مطبوعاتی سردرگم پنهان میشود. همکاریهای جهانی با برند باربی، از تارگت تا برگر کینگ، و بحث دربارهی مناسب بودن فیلم برای بچهها، تمام رسانههای اصلی را به مدت چندین هفته تا اولین اکران فیلم در 21 جولای درگیر خودش کرد.
منتقدهای اندکی به پیش نمایش ابتدایی فیلم دعوت شدند، در حالی که گروه بازیگران فیلم گرویگ، که با همکاری همسر او نوآ بامباک نوشته شده است، مدتها است که باربی را فیلمی با طنز سادهلوحانه و غیرقابل پیشبینی بدون هیچ اشارهای به پیامهای سنگینتر آن معرفی میکنند. همه چیز دربارۀ پیامهای جدی باربی تا هنگام اکران اصلی آن مسکوت ماند – تریلرهای ابتدایی تنها آنچه که در نیمۀ ابتدایی فیلم است را نشان میدادند، انتخابی که گرتا گرویگ به ایندیوایر گفته که در آن سهیم بوده و حتی بعد از آن نیز صحبت دربارۀ باربی محدود شد به تمرکز بر شوک موفقیت گیشهای آن.
شاید بهتر باشد به بحثهای ابتدایی بازگردیم: «باربی» نقدهایی را برانگیخته که میگویند فیلم قصد به زور جای دادن «یک بیانیه فمنیستی» را دارد و کارشناسان راستگرا، از ایلان ماسک گرفته تا بن شاپیرو و تد کروز، به شدت «باربی» را کوبیدهاند. چرا؟ خب، «باربی» درباره ی همه چیزهایی نظر میدهد که جناح راست نمیخواهد درگیر آن شود.
گرویگ، نویسنده و کارگردان، در مصاحبه با نیویورک تایمز، انتشار یافته بعد از افتتاحیه فیلم، گفته است که واکنشهای سیاسی را پیشبینی نمیکرده و سپس ماهرانه افزود که جای امیدواری است که «باربی» بتواند دعوتی باشد برای بحثهای بیشتر پیرامون: «چیزهایی را که لزوما به عنوان زن یا مرد در خدمت ما نیستند، رها کنید»
شاید «باربی» باید واقعا به زیرلایههای سیاسی خود تکیه کند: آیا در نهایت تمام مسئلۀ سرزمین باربی برابری نیست؟ پیش از اکران، رابی برنر، رئیس شرکت فیلمهای متل به مجله تایم گفت که «باربی یک فیلم فمینیستی نیست.» این اظهارنظری بود که بسیاری از منابع دیگر متل آن را در مجلههایشان بازتاب داده بودند. مارگو رابی، ستارۀ اصلی و تهیهکننده، با اشاره به روش خلاقانهای که گرویگ و بومباک در نوشتن فیلمنامه به کار گرفتهاند، به نظرات برنر پاسخ داد و به رسانه گفت: «اینطور نیست که بگوییم این فیلم فمنیستی است یا نیست. این یک فیلم است. این یک فیلم است که در خود خیلی چیزها دارد. ما خوش میگذرانیم اما این فقط روایتی سطحی از پدیدۀ باربی نیست.»
اما ردپای چیزی عمیقتر در راه بود: برنر، مدیر اجرایی متل اعتراف کرد که مدیران متل در هنگام خواندن فیلمنامه، با اضطراب، «تمام مدت دستان خود را به هم می فشردند». در این فیلم، یکی از مدیران اجرایی سطح پایین (مرد) متل با تعجب میگفت: «من مردی هستم که هیچ قدرتی ندارم، آیا این باعث میشود من زن باشم؟» و کن (گاسلینگ) به بیمارستانی میرود و درخواست دارد تنها به این علت که مرد است بتواند روی بیماران عمل جراحی انجام دهد.
گره واقعی در داستان «باربی» چیست؟ فیلم دربارهی خطرات شسشتوی مغزی است و فیلم نهایتا به سمتی میرود که باربیها را از درگیر شدن با مردسالاریای جدید که باربیلند را آلوده کرده است نجات میدهد، مردسالاری ای که به لطف کنِ مظلوم ایجاد شده است، کسی که فقط میخواهد باربی کلیشهای عاشق او باشد.
اما به نظر می آید برنامه ریزان شرکتی وابسته به «باربی» ظاهراً فکر میکردند که استفاده از عبارت «فمینیسم» هنگام دستهبندی پیامهای فیلم، زیادی است.
شاید آن ها راه سختتر را آموخته باشند: تبلیغات سال گذشتۀ فیلم «نگران نباش عزیزم» برای برادران وارنر یک اخطار بود، با توجه به درگیری ایجاد شده میان کارگردان و ستارههای فیلم درباره ی پیام فمنیستی آن ( فیلمی که دربارۀ فمنیستی بودن آن در پلات تصمیمی گرفته نشده بود.) پس بالاخره باربی کجای تمام اینها جای میگیرد؟ درواقع، جهان آبنباتیرنگ سرزمین باربی ثابت کرده است که شاید پنهان کردن پیام فمنیستی در تورهای تبلیغاتی روش بهتری برای گرفتن سود نهایی است. اما اینکه مدیران متل صراحتاً فیلم را فمینیستی نمیدانند، رویهمرفته یک راهبرد متفاوت است. همانطور که کیت اربلند از ایندیوایر در نقدش نوشت: «انگار متل در باغ نیست! این فیلم عمیقاً فمینیستی است.»
آیا در نهایت متل، برادران وارنر و بازیگران باربی این پیام کاملا فمنیستی فیلم را میپذیرند؟ با توجه به اعتصابات Sag-Aftra که در آن بازیگران و فیلمنامهنویسان در اعتصابات به سر میبرند این پیام میتواند کمی زودتر به نفع فیلم عمل کند و تمام مسئولیت آن بر عهده گرویگِ کارگردان است که به هدایت او باربی به راحتی از یک فیلم بلاکباستری پرفروش به نامزد بهترین فیلم تبدیل شده است.
شاید اجتناب از پخش پیامهای عمیقتر، پیش از انتشار «باربی»، تماماً برای خدمت به نتیجۀ نهایی بود: جاش گلدستاین، رئیس بخش بازاریابی جهانی برادران وارنر، اخیراً به گاردین گفت که کمپین «باربی» به طور همزمان «جسورانه» و همچنین در سطح جهانی برای مخاطبان خود ملموس و قابل ارتباط است و در جستجوی آن است که فیلم را تا حدامکان دوحزبی نگه دارد. چرا باید خون بینندگانی که طرفدار مردسالاری هستند را به جوش آورد و حمایت آنان را از دست داد؟
«ما نمی خواستیم باربی به عنوان دختری شیرین و کوچک دیده شود.» گلداستاین میگوید: «ما میخواستیم باربی را بهعنوان یک رویداد جسورانه نشان دهیم که شوک و هیبت را به همراه داشته باشد. ما میخواستیم به دیدگاه گرتا به فیلم متعهد باشیم.»
گلدستاین همچنین افتتاحیه فیلمی مانند «باربی» را با «برگزاری کمپین ریاست جمهوری» مقایسه کرد.
او افزود: «به همین دلیل است که فیلم با فرهنگ صحبت میکند. “باربی” پوشش شیشهای که بر روی آیپی زن وجود دارد را در هم میشکند. به گمانم این فقط برای تجارت و فرهنگ خوب است. فکر میکنم موفقیت تبلیغاتی آن از چیزی عمیقتر صحبت میکند، واضحا چنین پدیدهای دارد نیاز به دیده شدن و شنیده شدن در مخاطبان را ارضا میکند. فکر میکنم، به طرزی کنایه آمیز، داستانی درمورد یک عروسک باعث میشود که تعداد عظیمی از مردم احساس درک شدن بکنند.
و این افراد احساس دیده شدن میکنند نه به خاطر میراث خود عروسک، به خاطر نادیده گرفتن کامل انتظاراتی که باربی (عروسک) از زنان در همه جا دارد. سخنرانی همهگیر فررا در فیلم، که همراه با گرویگ آن را نوشته، در شبکههای مجازی دست به دست شده و توانسته است که توسط بسیاری از مجلهها به عنوان نمونهی نمادین 10 فرمان (جنسیتی) جهانی مطرح شود.
شخصیت فررا میگوید:
«من بسیار خستهام از دیدن خودم و هر زن دیگر که خودمان را به زمین و زمان میزنیم تا مردم ما را دوست داشته باشند. و اگر تمام این چیزها برای یک عروسک که زنان را بازنمایی میکند صادق است، آنوقت دیگر نمیدانم.»
در کنار انتقادات مطرح شده از زیربنای آشکار سرمایهداریاش – به هر حال این فیلم اسباببازی میفروشد – “باربی” پیامی شورشگرانه دارد، پس چرا آن را در آغوش نگیریم؟ درست همانطور که باربی شخصیت پلاستیکی خود را رها میکند تا به یک زن واقعی تبدیل شود – و به اولین ویزیت پزشک زنان خود میرود – فیلم اشارهای جدی به آخرین مرز سیاسی زنان در آمریکا دارد.
باربی سرزمین باربی را نجات داد، اما چه کسی جهان واقعی ما را نجات خواهد داد؟ تعجبی ندارد که با وجود ریسک ناپذیری کمپانیهای متل و برادران وارنر، فیلم باربی گرویگ توانسته مخاطبان شایستهی خود را پیدا کند.
1 اسب تراوای کمپین بازاریابی: (Trojan horse marketing campaign) اشاره به اسب تراوا از داستان ایلیاد دارد که درون آن اسب پنهان شده بودند. پیام فمنیستی هم همانند یونانیها در این تبلیغات بازاریابی پنهان شده است.