× ببعی قهرمان
صفحه اصلی > دانستنی های فیلم :  لایو اکشن چیست؟ 

 لایو اکشن چیست؟ 

لایو اکشن

در دنیای هنرهای نمایشی و سینما، اصطلاحات مختلفی برای توصیف سبک‌ها و تکنیک‌های تولید وجود دارد که گاهی اوقات برای مخاطبان عادی گیج‌کننده به نظر می‌رسند. یکی از این اصطلاحات، «لایو اکشن» (Live Action) است که در سال‌های اخیر به‌ویژه با بازسازی آثار کلاسیک انیمیشنی توسط کمپانی‌هایی مثل دیزنی، بیش از پیش بر سر زبان‌ها افتاده است. اما لایو اکشن دقیقاً چیست؟ چگونه با انیمیشن و فیلم‌های سنتی تفاوت دارد؟ و چرا این سبک این‌قدر محبوب شده است؟ در این مقاله از تماشاخونه، به این سؤالات پاسخ می‌دهیم، تفاوت‌های کلیدی را بررسی می‌کنیم و با مثال‌هایی از آثار معروف، این مفهوم را برای شما روشن‌تر می‌کنیم.

 تعریف لایو اکشن: ریشه و مفهوم

لایو اکشن به معنای «اقدام زنده» یا «اجرای زنده» است و در صنعت سینما و تلویزیون به آثاری اشاره دارد که با استفاده از بازیگران واقعی (انسان‌ها یا حیوانات) و محیط‌های فیزیکی ساخته می‌شوند. در این سبک، صحنه‌ها به صورت زنده جلوی دوربین فیلم‌برداری ضبط می‌شوند، برخلاف انیمیشن که از تصاویر طراحی‌شده یا کامپیوتری استفاده می‌کند. این اصطلاح در اصل از تئاتر سرچشمه می‌گیرد، جایی که بازیگران روی صحنه به صورت زنده اجرا می‌کردند، اما در سینما به فرایندی اشاره دارد که در آن عناصر واقعی به جای خلق تصاویر مصنوعی به کار گرفته می‌شوند.

لایو اکشن می‌تواند شامل فیلم‌های داستانی، مستند، یا حتی برنامه‌های تلویزیونی باشد. با این حال، امروزه بیشتر در زمینه‌ی فیلم‌های داستانی به کار می‌رود، به‌ویژه زمانی که بخواهند آن را با انیمیشن مقایسه کنند. نکته جالب این است که لایو اکشن لزوماً به معنای حذف کامل جلوه‌های ویژه نیست؛ بسیاری از آثار لایو اکشن مدرن از فناوری‌های پیشرفته مثل CGI (تصاویر تولیدشده توسط کامپیوتر) برای خلق عناصر خیالی استفاده می‌کنند، اما پایه کار همچنان بر حضور بازیگران واقعی استوار است.

 تفاوت لایو اکشن با انیمیشن

برای درک بهتر لایو اکشن، ابتدا باید آن را با انیمیشن مقایسه کنیم، زیرا این دو سبک اغلب در مقابل یکدیگر قرار می‌گیرند. انیمیشن هنری است که در آن تصاویر یا شخصیت‌ها به صورت دستی طراحی می‌شوند (مثل انیمیشن‌های سنتی دیزنی) یا با استفاده از نرم‌افزارهای کامپیوتری خلق می‌شوند (مثل آثار پیکسار). در انیمیشن، همه چیز از شخصیت‌ها تا پس‌زمینه‌ها و حرکات، توسط هنرمندان و طراحان ساخته می‌شود و هیچ عنصر زنده‌ای مستقیماً جلوی دوربین قرار نمی‌گیرد.

در مقابل، لایو اکشن بر حضور فیزیکی بازیگران و اشیاء واقعی تکیه دارد. به عنوان مثال، در انیمیشن «شیرشاه» (1994)، شخصیت‌ها نقاشی‌شده بودند و صداپیشگان فقط صدایشان را به کاراکترها قرض می‌دادند، اما در نسخه لایو اکشن «شیرشاه» (2019)، اگرچه حیوانات با CGI خلق شدند، هدف بازسازی یک حس واقعی و زنده بود که به سبک لایو اکشن نزدیک‌تر است. تفاوت اصلی در اینجا به روش تولید و حس واقعی‌بودن برمی‌گردد: انیمیشن دنیایی کاملاً خیالی خلق می‌کند، در حالی که لایو اکشن تلاش می‌کند واقعیت را به تصویر بکشد، حتی اگر با کمک جلوه‌های ویژه باشد.

از نظر احساسی هم این دو تفاوت دارند. انیمیشن به دلیل آزادی خلاقانه‌اش می‌تواند اغراق‌آمیز و فانتزی باشد، در حالی که لایو اکشن به دنبال ایجاد ارتباط مستقیم‌تر با مخاطب از طریق چهره‌ها و حرکات واقعی است. مثلاً در انیمیشن، یک شخصیت می‌تواند به شکلی غیرممکن پرواز کند یا تغییر شکل دهد، اما در لایو اکشن، چنین صحنه‌هایی نیاز به توجیه واقع‌گرایانه یا فناوری‌های خاص دارند.

 تفاوت لایو اکشن با فیلم سنتی

حالا که تفاوت با انیمیشن روشن شد، سؤال بعدی این است: آیا لایو اکشن با فیلم فرق دارد؟ پاسخ هم بله است و هم خیر. در واقع، لایو اکشن زیرمجموعه‌ای از فیلم است، اما همه فیلم‌ها لزوماً لایو اکشن نیستند. فیلم‌های لایو اکشن، آن‌هایی هستند که با بازیگران واقعی ساخته می‌شوند، در حالی که فیلم‌های انیمیشنی از تصاویر مصنوعی استفاده می‌کنند.

تفاوت کلیدی در کاربرد این اصطلاح نهفته است. وقتی می‌گوییم «فیلم»، ممکن است منظورمان هر نوع اثری باشد، اما وقتی می‌گوییم «لایو اکشن»، معمولاً داریم آن را از انیمیشن متمایز می‌کنیم. مثلاً «جنگ ستارگان» (1977) یک فیلم لایو اکشن است، چون بازیگران واقعی مثل هریسون فورد و کری فیشر در آن بازی می‌کنند، اما «وال-ای» (2008) یک فیلم انیمیشنی است که کاملاً با کامپیوتر ساخته شده. با این حال، در دنیای مدرن، مرز بین این دو گاهی محو می‌شود، چون لایو اکشن می‌تواند از انیمیشن کامپیوتری به عنوان مکمل استفاده کند.

 تاریخچه‌ی لایو اکشن: از تئاتر تا سینما

لایو اکشن ریشه در اجراهای زنده‌ی تئاتر دارد، جایی که بازیگران داستان را جلوی چشم تماشاگران روایت می‌کردند. با اختراع دوربین فیلم‌برداری در اواخر قرن نوزدهم، این مفهوم به سینما منتقل شد. اولین فیلم‌ها، مثل آثار برادران لومیر، همگی لایو اکشن بودند، چون تنها ابزار موجود، ثبت تصاویر واقعی بود. با ظهور انیمیشن در اوایل قرن بیستم (مثل کارهای والت دیزنی)، لایو اکشن به عنوان یک سبک متمایز شناخته شد.

در دهه‌های بعد، لایو اکشن با پیشرفت فناوری تکامل یافت. فیلم‌هایی مثل «کینگ کونگ» (1933) ترکیبی از بازیگران واقعی و تکنیک‌های استاپ‌موشن را به کار بردند، و بعدها با ظهور CGI در دهه 1990، لایو اکشن به سطح جدیدی رسید. امروزه، فیلم‌هایی مثل «آواتار» (2009) نشان می‌دهند که لایو اکشن دیگر محدود به عناصر کاملاً واقعی نیست، بلکه می‌تواند دنیاهای خیالی را با حس واقعی بازسازی کند.

مراحل و فرایندهای ساخت لایو اکشن

ساخت یک فیلم لایو اکشن فرایندی پیچیده و چندمرحله‌ای است که نیازمند هماهنگی بین تیم‌های مختلف، از نویسندگان تا متخصصان جلوه‌های ویژه است. در ادامه، مراحل اصلی این فرایند را توضیح می‌دهیم؛

۱. پیش‌تولید (Pre-Production)  

این مرحله با ایده‌پردازی و نوشتن فیلمنامه آغاز می‌شود. کارگردان و تهیه‌کننده تصمیم می‌گیرند که داستان چگونه روایت شود و چه میزان از جلوه‌های ویژه یا عناصر واقعی نیاز است. انتخاب بازیگران (Casting) یکی از مهم‌ترین بخش‌هاست؛ مثلاً در «علاءالدین»، انتخاب ویل اسمیت برای نقش غول به دلیل طنز و کاریزمایش انجام شد. طراحی صحنه، لباس، و لوکیشن‌ها هم در این مرحله برنامه‌ریزی می‌شود. برای فیلم‌هایی مثل «جهان پارسیک»، مدل‌های اولیه دایناسورها و نقشه جزیره طراحی می‌شوند.

۲. فیلم‌برداری (Production)  

در این مرحله، صحنه‌ها با حضور بازیگران واقعی جلوی دوربین ضبط می‌شوند. کارگردان با فیلم‌بردار (Cinematographer) همکاری می‌کند تا زوایا و نورپردازی مناسب انتخاب شود. در لایو اکشن‌هایی که از CGI استفاده می‌کنند (مثل «شیرشاه»)، بازیگران ممکن است مقابل پرده‌ی سبز (Green Screen) کار کنند و بعداً عناصر دیجیتالی اضافه شود. برای مثال، در «کتاب جنگل»، نیل ستی (موگلی) تنها بازیگر واقعی بود و بقیه‌ی شخصیت‌ها بعداً با فناوری اضافه شدند. این مرحله ممکن است هفته‌ها یا ماه‌ها طول بکشد.

۳. پس‌تولید (Post-Production)  

پس از فیلم‌برداری، نوبت به تدوین، صداگذاری، و اضافه کردن جلوه‌های ویژه می‌رسد. تدوین‌گر صحنه‌ها را مرتب می‌کند تا روایت روان شود. در آثاری مثل «آلیتا: فرشته‌ی نبرد»، فناوری موشن‌کپچر برای خلق چهره‌ی دیجیتالی آلیتا استفاده شد، در حالی که صدا و حرکات بازیگر واقعی (رزا سلزار) حفظ شدند. صداپیشگان یا افکت‌های صوتی (مثل صدای دایناسورها در «جهان پارسیک») هم در این مرحله اضافه می‌شوند. موسیقی متن نیز نقش مهمی دارد؛ مثلاً در «مری پاپینز بازمی‌گردد»، آهنگ‌ها حس جادویی را تقویت کردند.

۴. جلوه‌های ویژه و ترکیب (Visual Effects and Compositing)  

در لایو اکشن‌های مدرن، این بخش حیاتی است. متخصصان VFX عناصر واقعی و دیجیتالی را ترکیب می‌کنند. مثلاً در «مالفیسنت»، بال‌های جولی با CGI خلق شد و با حرکات بدنش هماهنگ گردید. در «شیرشاه»، کل محیط و حیوانات با نرم‌افزارهای پیشرفته ساخته شدند، اما حس واقعی‌بودن حفظ شد. این فرایند ممکن است زمان‌بر و پرهزینه باشد، اما نتیجه‌اش تجربه‌ای بصری خیره‌کننده است.

۵. بازبینی و انتشار (Review and Release)  

پس از تکمیل فیلم، نسخه‌ی اولیه به تهیه‌کنندگان و گاهی مخاطبان آزمایشی نشان داده می‌شود تا بازخورد گرفته شود. تغییراتی مثل کوتاه کردن صحنه‌ها یا بهبود جلوه‌ها ممکن است اعمال شود. در نهایت، فیلم برای اکران در سینماها یا پلتفرم‌های آنلاین آماده می‌شود. مثلاً «دیو و دلبر» پس از بازبینی، با تبلیغات گسترده اکران شد و به موفقیت رسید.

 پیچیدگی‌ها و ابزارها

ساخت لایو اکشن به ابزارهایی مثل دوربین‌های پیشرفته (مثل RED یا ARRI)، نرم‌افزارهای تدوین (Adobe Premiere، Final Cut)، و برنامه‌های VFX (Nuke، After Effects) نیاز دارد. هماهنگی بین تیم‌ها چالش بزرگی است؛ مثلاً در «آواتار»، جیمز کامرون از تکنولوژی خاصی برای ضبط حرکات بازیگران در لحظه استفاده کرد تا CGI با لایو اکشن یکپارچه شود.

 تفاوت با انیمیشن در فرایند

برخلاف انیمیشن که کل فرایند در استودیو و با طراحی انجام می‌شود، لایو اکشن به حضور فیزیکی و لوکیشن‌های واقعی وابسته است. انیمیشن نیازی به فیلم‌برداری ندارد و همه چیز از صفر خلق می‌شود، اما لایو اکشن ترکیبی از واقعیت و خلاقیت است.

 مثال‌هایی از آثار لایو اکشن

برای درک بهتر، بیایید چند مثال معروف از آثار لایو اکشن را بررسی کنیم و ببینیم چگونه این سبک در عمل به کار رفته است.

۱. دیو و دلبر (Beauty and the Beast) (2017)  

این فیلم بازسازی لایو اکشن انیمیشن کلاسیک دیزنی (1991) است. کارگردان بیل کاندون با استفاده از بازیگران واقعی مثل اما واتسون (در نقش بل) و دن استیونز (در نقش دیو) داستانی عاشقانه را روایت کرد. اشیاء جادویی مثل شمعدان و ساعت با CGI زنده شدند، اما حضور بازیگران واقعی حس متفاوتی نسبت به نسخه‌ی انیمیشنی ایجاد کرد. این فیلم با فروش بیش از 1.2 میلیارد دلار نشان داد که لایو اکشن می‌تواند مخاطبان را مجذوب کند.

۲. شیرشاه (The Lion King) (2019) 

این اثر به کارگردانی جان فاورو، یکی از بحث‌برانگیزترین نمونه‌های لایو اکشن است. اگرچه تمام شخصیت‌ها (حیوانات) با CGI خلق شدند، دیزنی آن را لایو اکشن نامید، چون هدفش بازسازی واقع‌گرایانه‌ی این داستان بود. صداپیشگانی مثل بیانسه و دونالد گلاور به شخصیت‌ها جان دادند و نتیجه یک تجربه‌ی بصری خیره‌کننده بود که مرز بین انیمیشن و لایو اکشن را محو کرد.

3۳. آلیتا: فرشته نبرد (Alita: Battle Angel) (2019)  

این فیلم به کارگردانی رابرت رودریگز، ترکیبی از لایو اکشن و CGI است. شخصیت اصلی، آلیتا (با بازی رزا سلزار)، با فناوری موشن‌کپچر خلق شد، اما بازیگران واقعی مثل کریستف والتز در کنار او حضور داشتند. این اثر نشان می‌دهد که لایو اکشن می‌تواند دنیاهای علمی-تخیلی را با حس واقعی به تصویر بکشد.

۴. کتاب جنگل (The Jungle Book) (2016)  

جان فاورو در این فیلم، داستان موگلی (با بازی نیل ستی) را در جنگلی پر از حیوانات CGI روایت کرد. تنها بازیگر واقعی نیل ستی بود، اما حس زنده‌بودن حیوانات (با صدای بیل موری و بن کینگزلی) آن را به یک لایو اکشن موفق تبدیل کرد. این فیلم با استقبال منتقدان و فروش بالا، قدرت این سبک را نشان داد.

۵. علاءالدین (Aladdin) (2019)  

این فیلم به کارگردانی گای ریچی، بازسازی لایو اکشن انیمیشن محبوب دیزنی در سال 1992 است. داستان پسر خیابانی علاءالدین (با بازی منا مسعود) و عشقش به شاهزاده یاسمین (نائومی اسکات) با حضور ویل اسمیت در نقش غول چراغ جادو، حس طنز و جادوی نسخه‌ی انیمیشنی را به دنیای واقعی آورد. استفاده از جلوه‌های ویژه برای خلق فرش پرنده و شهر خیالی آگرابا، این اثر را به یک لایو اکشن پر زرق‌وبرق تبدیل کرد. فروش بیش از 1 میلیارد دلاری آن نشان‌دهنده‌ی موفقیت این سبک در جذب مخاطبان است.

۶. بازگشت مری پاپینز (Mary Poppins Returns) (2018)  

این فیلم به کارگردانی راب مارشال، دنباله‌ای بر فیلم کلاسیک لایو اکشن «مری پاپینز» (1964) است. امیلی بلانت در نقش مری پاپینز با جادو و آواز به زندگی خانواده‌ی بنکس وارد می‌شود. این اثر ترکیبی از بازیگران واقعی و سکانس‌های انیمیشنی کوتاه (مثل ورود به دنیای نقاشی) است که نشان می‌دهد لایو اکشن می‌تواند با عناصر دیگر تلفیق شود. بازی لین-مانوئل میرندا و موسیقی گیرا، حس نوستالژیک و تازه‌ای به فیلم داد.

۷. دنیای ژوراسیک (Jurassic World) (2015)   

این فیلم به کارگردانی کالین ترورو، بخشی از مجموعه‌ی «پارک ژوراسیک» است و با بازی کریس پرت و برایس دالاس هاوارد، دایناسورهای CGI را در کنار بازیگران واقعی قرار داد. داستان در جزیره‌ای جریان دارد که پارک تفریحی دایناسورها از کنترل خارج می‌شود. استفاده از فناوری موشن‌کپچر و مدل‌های فیزیکی برای دایناسورها، این اثر را به یک نمونه‌ی موفق لایو اکشن تبدیل کرد که حس هیجان و واقعیت را به خوبی منتقل می‌کند.

۸. مالفیسنت (Maleficent) (2014)  

این فیلم به کارگردانی رابرت استرومبرگ، بازسازی لایو اکشن داستان «زیبای خفته» از دیدگاه شخصیت شرور مالفیسنت (با بازی آنجلینا جولی) است. ترکیب بازیگری قدرتمند جولی با جلوه‌های ویژه برای خلق بال‌ها و دنیای جادویی، این اثر را به یک لایو اکشن فانتزی برجسته تبدیل کرد. موفقیت فیلم در گیشه و ساخت دنباله‌اش در سال 2019، نشان‌دهنده‌ی جذابیت این سبک برای روایت‌های نوآورانه است.

 مقایسه بیشتر: چرا لایو اکشن محبوب است؟

لایو اکشن به دلیل توانایی‌اش در ایجاد ارتباط عاطفی با مخاطب محبوبیت زیادی دارد. چهره‌ی واقعی بازیگران، حرکات طبیعی بدن، و تعامل با محیط، حس همذات‌پنداری قوی‌تری ایجاد می‌کند. در مقابل، انیمیشن گاهی به دلیل اغراق یا فانتزی‌بودن، فاصله‌ای با واقعیت دارد. مثلاً در «تایتانیک» (1997)، جیمز کامرون با استفاده از بازیگران واقعی و بازسازی کشتی، حس فاجعه را ملموس کرد، چیزی که در انیمیشن سخت‌تر به دست می‌آید.

از طرف دیگر، لایو اکشن به کمپانی‌ها اجازه می‌دهد آثار قدیمی را برای نسلی جدید بازسازی کنند. دیزنی با بازسازی‌هایی مثل «سیندرلا» (2015) و «علاءالدین» (2019)، نشان داد که این سبک می‌تواند نوستالژی را با فناوری مدرن ترکیب کند و سود هنگفتی به همراه بیاورد.

با وجود محبوبیت، لایو اکشن بدون چالش نیست. برخی منتقدان معتقدند که بازسازی‌های لایو اکشن (مثل «دامبو» 2019) گاهی روح و خلاقیت نسخه‌های انیمیشنی را از دست می‌دهند. هزینه‌ی بالای تولید و وابستگی به CGI هم می‌تواند مشکل‌ساز باشد. مثلاً «شیرشاه» 2019 به دلیل نبود بازیگر واقعی، از نظر برخی بیشتر انیمیشن بود تا لایو اکشن، که بحث‌هایی را برانگیخت.

 آینده‌ لایو اکشن

با پیشرفت فناوری مثل واقعیت مجازی و هوش مصنوعی، لایو اکشن احتمالاً به سمت تجربه‌های تعاملی‌تر می‌رود. فیلم‌هایی مثل «آواتار 2» (2022) نشان داده‌اند که این سبک می‌تواند مرزهای واقعیت و خیال را جابه‌جا کند. در ایران هم، اگرچه انیمیشن غالب است، پتانسیل ساخت آثار لایو اکشن با الهام از داستان‌های اساطیری مثل شاهنامه وجود دارد.

کلام آخر

لایو اکشن سبکی است که با تکیه بر حضور واقعی بازیگران و محیط‌ها، تجربه‌ای ملموس و عاطفی به مخاطب ارائه می‌دهد. تفاوتش با انیمیشن در روش تولید و حس واقعی‌بودن است، و با فیلم سنتی در کاربرد خاصش به عنوان یک زیرمجموعه. مثال‌هایی مثل «دیو و دلبر» و «کتاب جنگل» نشان می‌دهند که این سبک چطور می‌تواند داستان‌ها را زنده کند. در نهایت، لایو اکشن نه تنها یک تکنیک، بلکه پلی بین واقعیت و تخیل است که همچنان در حال تکامل است.

دیدگاهتان را بنویسید