صفحه اصلی > معرفی سریال : معرفی سریال بازنده

معرفی سریال بازنده

اگر با پایان «زخم کاری» به دنبال یک سریال جنایی تازه هستید، سریال بازنده جایگزین مناسبی به نظر می‌رسد. سریال بازنده که با نام لوزر هم شناخته می‌شود، سریالی در ژانر معمایی-جنایی است که از ۳۰ شهریور در فیلیمو به روی آنتن رفته است. کارگردان این اثر  امین حسین‌پور است که بعد از سریال «درمانگر» این دومین تجربه او در ساخت سریال به حساب می‌آید. حسین پور که نویسندگی این سریال را نیز بر عهده داشته، داستان را  با اقتباس از کتاب «زن همسایه» اثر شاری لاپنا نوشته است. 

مشخصات فیلم

کارگردان و نویسندهامین حسین‌پور
تهیه‌کنندهاحسان ظلی‌پور
نویسندهزامیاد سعدوندیان
تعداد قسمت‌هابین ۱۰ تا ۲۰ قسمت
وضعیت پخشجمعه‌ها ۸ صبح از پلتفرم فیلیمو
بازیگرانعلیرضا کمالی، سارا بهرامی، صابر ابر، صدف اسپهبدی، رویا جاویدنیا، محمد علی‌محمدی، امیر غفارمنش، مهدی رکنی، علی مردانه، الهه اذکاری، ترنم کرمانیان، امیرحسین رضازاده، سپیده مولوی، ستاره قهرمانی و پیمان قاسمخانی.

داستان سریال بازنده

در ابتدا بگویم اگر این مطلب در مورد سریال بازنده را بخوانید، چیزی از جذابیت دیدن آن کم نمی‌شود، چرا که ضربه نخست در قسمت اول سریال، خیلی سریع وارد می‌شود و داستان برایتان چندان هم لو نمی‌رود. داستان از این قرار است که دختر کوچکی به نام «جانا» گم شده است و مادر و پدر او برای یافتنش دست به دامن پلیس شده‌اند. برای بهتر فهمیدن داستان، خوب است نگاهی به خلاصه‌ ماجراهای قسمت اول سریال بازنده بیندازیم و در کنار آن  به معرفی شخصیت‌های آن بپردازیم.

ماجراهای قسمت اول سریال بازنده

سریال با صحنه جرمی که کارآگاه کیانی با بازی علیرضا کمالی در آن حضور دارد، آغاز می‌شود. در این صحنه بیننده می‌بیند که کارآگاه کیانی با صورتی خونین سوار ماشین می‌شود و صدای آه و ناله مردی در پس زمینه به گوش می‌رسد. اینجاست که همکارش پارسا نزدیک شده و به او می‌گوید که اگر من مظنون را این چنین کتک زده بودم حتما توبیخ می‌شدم و کیانی در جواب می‌گوید: نه اگر به دختر مردم تجاوز کرده بود. در اینجا با شخصیت کیانی به عنوان یک کارآگاه مسئول و وظیفه‌شناس آشنا می‌شویم که مرزهای اخلاقی مشخص خود را دارد.

کارآگاه کیانی کیست؟

در صحنه بعد به خانه کیانی وارد می‌شویم و با پیغامی که بر روی پیغام گیر تلفن ضبط می‌شود، درمی‌یابیم که همسر کیانی از او جدا شده و او باید اقساط مهریه را پرداخت کند. کمی بعدتر کیانی فیلمی را از روی دوربین هندی کم سونی قدیمی خود در تلویزیون پخش می‌کند؛ جشن تولد پنج سالگی دخترش است و همه شادند. این شادی اما در چهره کیانی دیده نمی‌شود. چند ثانیه بعد فیلم با فلش بک‌هایی از صحنه تصادف به ما می‌گوید که دختر کیانی در سانحه‌ای که او راننده‌ بوده از دنیا رفته است.

آشنایی با زوج ارغوان و کاوه

پس از آشنایی با کارآگاه قصه و دیدن درگیری او در پرونده جدیدش، به داستان آشنایی ارغوان و کاوه با بازی سارا بهرامی و صابر ابر در چند سال قبل می‌رویم. این دو همکلاسی جوان دانشجوی رشته معماری هستند و در طی دوران دانشگاه به یکدیگر علاقه‌مند شده و در نهایت علی رغم مخالفت مادر ارغوان، ونوس افتخاری، با یکدیگر ازدواج می‌کنند. ارغوان دلیل علاقه‌مندی‌اش به کاوه را شباهت او به پدرش عنوان می‌کند.

مادر ارغوان کاوه را در سطح خانواده امینی نمی‌داند چون کاوه از خانواده‌ای بسیار معمولی آمده است. اما ارغوان در خانواده بسیار ثروتمندی به دنیا آمده و کارگردان سریال بازنده این قضیه را با نمایش خانه‌ای مجلل و شطرنج بازی ارغوان با پدر چشم آبی، شیک پوش و کراواتی‌اش به بیننده نشان می‌دهد. کمی بعد ما شاهد صحنه‌ای هستیم که پدر ارغوان با اسلحه‌ای در دست روی زمین افتاده و جان خود را از دست می‌دهد.

کارگردان به جزئیات این موضوع ورود نمی‌کند و تنها در صحنه بعدی می‌بینیم که ونوس، مادر ارغوان با بازی رویا جاویدنیا، که صاحب یک شرکت نفتی است، با مرد دیگری به نام منصور که نقشش را پیمان قاسمخانی بازی می‌کند، ازدواج کرده است. ارغوان از این وصلت دل خوشی ندارد و تلاش منصور برای بهتر کردن رابطه شان بی‌فایده به نظر می‌رسد.

به دنیا آمدن جانا

بعد از اطلاعات کمی که کارگردان راجع به شخصیت‌ها به ما می‌دهد، ما را به صحنه‌ای می‌برد که ارغوان و کاوه را در حال بازدید از یک آپارتمان منحصر به فرد در تهران نشان می‌دهد. خانه‌ای بزرگ که به سبک اروپایی ساخته شده و باب میل یک زوج معماری خوانده است. از آنجا که این آپارتمان بسیار گران‌قیمت است، کاوه با خرید آن مخالف است و نمی‌خواهد از ونوس پول زیادی بگیرد، اما ارغوان او را راضی می‌کند و در ادامه با تاسیس یک شرکت معماری برای برج‌سازی، کاوه هم راضی و خشنود به نظر می‌رسد.

علاوه بر این‌ها حالا ارغوان با زنی به نام آوا با بازی صدف اسپهبدی آشنا شده که در واحد روبه رو زندگی می‌کند و به زودی با هم دوست می‌شوند. زندگی در خانه بزرگ برای ارغوان تازه شروع شده که خبر آمدن بچه را به کاوه می‌دهد. اکنون هر دو خوشحال به نظر می‌رسند تا اینکه در صحنه‌هایی نگرانی ارغوان از دیدن و معاشرت کردن کاوه با آوا در میهمانی‌هایی که او هم حضور دارد، برای بیننده مشهود می‌شود.

دورهمی در خانه آوا

حالا آوا یک میهمانی شام در خانه خود تدارک دیده و زوج جوان در آستانه در ورودی توضیح می دهند که جانا را در اتاق خوابانده و با پیجر به میهمانی آمده‌اند. در دورهمی برادر آوا هم حضور دارد و قرار است فردا با پروازی به محل زندگی خود، برلین بازگردد. در طی مهمانی ارغوان و کاوه نوبتی می‌روند و به بچه سر می‌زنند. ساعت نزدیک به ۱۲ شب است و پیش از بازگشتن به خانه کاوه به بالکن می‌رود تا سیگار بکشد و آوا هم او را همراهی می‌کند. در نهایت ارغوان و کاوه به خانه بازمی‌گردند، اما متوجه می‌شوند که بچه در خانه نیست.

دروغ‌هایی که در بازجویی برملا می‌شوند

در این صحنه کارآگاه کیانی، دستیارش پارسا، جرم‌شناس و دست اندرکاران پلیس آگاهی را می‌بینیم که در حال رفت و آمد و عکسبرداری از گوشه و کنار آپارتمان هستند. در صحنه بعد کیانی را در حال بازجویی از مادر و پدر جانای گمشده می‌بینیم. نوع روایتگری سریال بازنده به گونه‌ای است که با هر سوالی که کیانی از ارغوان و کاوه می‌پرسد، صحنه‌هایی از وقایع قبلی به بیننده نشان داده می‌شود که پیش از این ندیده است.

برای مثال وقتی کیانی از آوا می‌پرسد که در میهمانی چه گذشت، آوا بر ملا می‌کند که روی بالکن کاوه به او علاقه و توجه نشان داده و مخاطب بار دیگر صحنه بالکن را با جزئیات بیشتری می‌بیند. در مورد دیگری زمانی که کیانی از ارغوان علت باندپیچی بودن دستش را می‌پرسد او می گوید که با چاقو بریده اما بعدتر کیانی آینه حمام را می‌بیند که شکسته و پارسا حدس می‌زند با مشت ارغوان این اتفاق افتاده باشد. 

در ادامه قسمت اول سریال بازنده کارآگاه از مادر و ناپدری ارغوان، ونوس و منصور، درخواست می‌کند تا برای انجام بازجویی به آپارتمان بیایند. از طرف دیگر تیم تجسس همسایه‌ها و دوربین‌های اطراف را مورد بررسی قرار می‌دهند و به نتایج عجیبی در دوربین‌های مداربسته می‌رسند. در همین هنگام یکی از افراد آگاهی، لباس خونی جانا را در لباسشویی پیدا می‌کند و پارسا هم به کیانی زنگ می‌زند که بگوید ارغوان در دوران مدرسه یکی از همکلاسی‌هایش را کشته، اما در دادگاه تبرئه شده است. با داشتن این سرنخ‌ها باید در قسمت بعدی ببینیم که چگونه این‌ها به گره‌گشایی داستان کمک می‌کنند.

بازنده چگونه سریالی است؟

اولین چیزی که هرکسی با دیدن سریال بازنده به ذهنش می‌رسد، طراحی صحنه غربی آن است. آپارتمان ارغوان یا خانه ونوس مانند خانه‌هایی است که در فیلم‌های هالیوودی قدیمی مثل بچه رزماری می‌بینیم؛ این طراحی صحنه غربی مختص به خانه‌ها نیست و حتی اداره پلیس هم طوری طراحی شده که بیننده به یاد دفتر روزنامه در فیلم زودیاک می‌افتد.

جدای از طراحی صحنه اغراق شده و غیر واقعی، بازی بازیگران هم تعریف چندانی ندارد؛ به غیر از بازی باورپذیر علیرضا کمالی در نقش کیانی، بقیه بازیگران حتی  صابر ابر هم مصنوعی بازی می کنند. سریال ریتم خوبی دارد و بیننده از دیدنش خسته نمی‌شود اما گاهی سوال و جواب‌های بازپرسی تکراری می‌شوند و این یکی مخاطب را کسل می‌کند.

پیچیدگی‌های داستانی هم آنقدر زیاد نیستند یا اگر هم هستند دادن اطلاعات به بیننده با ریتم مناسبی صورت می‌گیرد؛ یعنی کسی با دیدن سریال بازنده گیج نمی‌شود. با همه این‌ها نمی‌توان سریال بازنده را اثری دانست که با اشتیاق یک هفته منتشر انتشار قسمت دوم آن بمانیم، گرچه هنوز برای قضاوت نهایی زود است و باید دید در قسمت‌های بعدی کارگردان چه ترفندی برای افزایش کشش داستان ایجاد می‌کند.

برچسب ها :
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید