فیلم بازگشت (The Return – 2024) روایتی تازه و انسانی از افسانه اودیسه است؛ جایی که اُدیسئوس پس از بیست سال جنگ و سرگردانی، به خانه بازمیگردد تا با واقعیتی تلختر از هر نبردی روبهرو شود. در این برداشت مینیمالیستی از حماسه هومر، اوبِرتو پازولینی بهجای خدایان و هیولاها، بر زخمهای روح، فرسودگی و فاصلهای که گذر زمان میان انسانها میاندازد تمرکز میکند. بازی درخشان رالف فاینز و ژولیت بینوش در نقش زوجی که عشقشان زیر سایهی رنج و گذشت سالها رنگ باخته، به فیلم عمق احساسی ویژهای بخشیده است. فیلم بازگشت بیش از آنکه داستان قهرمانی باشد، سفری درونی به سوی بخشش، پذیرش و معنای واقعی خانه است.
فهرست مطالب
مشخصات فیلم بازگشت
(The Return)
- کارگردان: اوبرتو پازولینی
- تهیهکننده: اوبرتو پازولینی، روبرتو سسو، جورج کارناواس، کنستانتینوس کنتورواکیس، استفان مواتی، رومن لو گراند، ویوین اصلانیان، مارکو پاکیونی
- نویسنده: جان کولی، ادوارد باند، اوبرتو پازولینی بر اساس ادیسه اثر هومر
- بازیگران: رالف فاینز، ژولیت بینوش، چارلی پلامر، ماروان کنزاری، تام رایس هریس، امیر ویلسون، آنجلا مولینا، جاز هاچینز، مو بار-ال، کلودیو سانتاماریا، جیمی اندرو کاتلر، آمش ایدریویرا، آرون کوبام ، ماگاجیا سیلبرفلد
- تاریخ انتشار: ۲۰۲۴
- کشور: ایتالیا، یونان، انگلستان
- راتن تومیتوز: امتیاز ۷۷ از ۱۰۰
در فیلم بازگشت داستان از چه قرار است؟
در این اقتباس از «اودیسه» هومر، داستان منظوم حماسی باستانی یونانی که خواندنش بسیار بهتر از آنچه به نظر میرسد است، اودیسه با بازی رالف فاینز پس از بیست سال که برای جنگ در جنگ تروآ از پادشاهیاش در جزیره ایتاکا خارج شده، بالاخره به خانه بازمیگردد. اما به جای استقبال به عنوان قهرمان پیروز، او بیشتر شبیه یک موش غرقشده به ساحل میرسد که هیچکس او را نمیشناسد.
او متوجه میشود که خانهاش پر از مردانی است که سعی دارند با همسرش، پنهلوپه (با بازی ژولیت بینوش) ازدواج کنند، پسرش، تلماخوس (با بازی چارلی پلامر) را بکشند و همه چیز و همه کس را مصرف کنند. آیا او قادر خواهد بود خود، خانوادهاش و پادشاهیاش را نجات دهد؟
فیلم با اودیسه فاینز که بر روی ایتاکا، جزیره روستایی که زمانی به عنوان پادشاه آنجا حکمرانی کرده، به گل نشسته آغاز میشود. او از دریاهای خشن بازگشته است: عریان، شکسته و با گناهی که هیچیک از ارتشش در سفر بازگشت از جنگ تروآ زنده نماندهاند. او عذاب اودیسه بر مردانی که از دست داده است را با سری همیشه خمیده و کلماتش که به سختی قابل شنیدن است، بازی میکند.

گویی او از فرماندهی صدای خود به خاطر آنچه در گذشته اتفاق افتاده، امتناع میکند. اودیسه بخش زیادی از فیلم را در سایهها به سر میبرد و ویرانی خانه و خانوادهاش را مشاهده میکند، گویی این سرنوشت اوست. در همین حال، همسرش، ملکه پنهلوپه، همراه با پسر جوان و پریشانش عمدتاً به دفاع از تخت سلطنتشان از اشغالگران میپردازند.
جمعیت، با اشتهای سیریناپذیرش برای دامهای محلی، زنان و سیاستمداران در میانشان، فشار میآورند که پنهلوپه شوهر جدیدی انتخاب کند. او به پیشنهادات تهاجمی آنها پاسخ منفی میدهد و با گفتن اینکه شوهرش را زمانی انتخاب خواهد کرد که بافتن کفن برای پدرشوهر بیمار خود را تمام کند، زمان خریداری میکند، هرچند که به طور مخفیانه شبها بافتههایش را از روی کفن باز میکند و به اودیسه زمان بیشتری برای پیدا کردن راهش به خانه میدهد.
شخصیتها و بازیگران در فیلم بازگشت پازولینی
در اقتباس اوبرتو پازولینی از «اودیسه»، خبری از سیرنها، سایکلپسها یا هیولاهای ششسر نیست. فیلم او، «بازگشت»، بیشتر ماجراجوییهای بزرگ در دریا را از شعر حماسی هومر حذف کرده است، که قبلاً در فیلم «اولیس» (۱۹۵۵) با بازی کرک داگلاس به پرده سینما آمده بود.
به جای آن، نگاه زیبا و جدی پازولینی بر چهرههای رالف فاینز و ژولیت بینوش متمرکز است. دوربین عاشق آنهاست. به ندرت از آنها دور میشود و در جستجوی نور خورشید غروب یا آتش زبانهکش، بر پیشانیهای خسته یا گونههای غمزدهشان میگردد، یا وقتی که حلقهای هنری از دود دور سرشان میچرخد. میتوان ساعتها به آنها خیره شد. به ویژه بینوش. اجرای او با کلمات کم است. اما او قدرت و تسلط بر سکوتهای طولانی را دارد و در فیلمی که اغلب احساس میشود آزمون طاقت است، بیشترین کار را انجام میدهد.

فاینز و بینوش، زوج «مریض انگلیسی» دوباره به هم پیوستهاند و در نقش عاشقانی که مدتها از هم جدا بودهاند، نقشهای اودیسه و پنهلوپه، را بازی میکنند، در حالی که با صبر در غارها و تونلها منتظر هستند و به فکر یکدیگر مشغولاند تا دوباره به دیدار یکدیگر برسند. در دستان پازولینی، «اودیسه» به داستانی درباره بازگشت به خانه تبدیل میشود که با تروما دست و پنجه نرم میکند.
اودیسه با بازی فاینز، به شدت از زخمهای جنگ آسیب دیده است، از نظر جسمی، عاطفی و ذهنی و بخش زیادی از فیلم را در گوشهای تسلیم شده میگذراند، به قدری تغییر کرده که نمیتواند به همسرش نگاه کند. در همین حال، پنهلوپه، که دههها منتظر بازگشت شوهرش به جزیره ایتاکا است، باید با این واقعیت کنار بیاید که چقدر از او باقی مانده، اگر او حتی به خانه برگردد.
فیلم بازگشت یک قمار قهرمانانه برای پازولینی است که تلاش میکند به ما یادآوری کند که این شخصیتهای کلاسیک یونانی و متون آنها جاودانهاند؛ نه فقط زمانی که میتوانی لوگوی مارول را بر پشت آنها بزنید.
اما محدودیتهای روایی او به قدری تحسینبرانگیز است که به نقص تبدیل میشود. حذف خدایان و هیولاها و تقریباً دو سوم فصلهای متن اصلی روایت عالی است اما این خلأ با چیز بیشتری جز دو بازیگر مغناطیسی او و فیلمبرداری همواره باشکوه پر نشده است. فیلم بازگشت زیباست، اما به اندازه کافی محتوای عمیق ندارد.
فیلم بازگشت چقدر به متن اصلی وفادار مانده است؟
مانند متن اصلی، نشانههای مبهمی وجود دارد که پنهلوپه نیز شبها به خواستگارانش پاسخ میدهد تا آنها را دور نگه دارد. در اینجا پازولینی خیلی کم به ما اطلاعات میدهد. یک بازگویی مدرن از این داستان، که با ایدههای باستانی درباره فضیلتها دست و پنجه نرم میکند، میتوانست نمادهای پیچیدهای را که به پنهلوپه مربوط میشود و نحوه ستایش او برای حفظ خود برای شوهرش را به تصویر بکشد، به ویژه که چیز دیگری در حال وقوع نیست. اما فیلم بازگشت برای این کار بسیار محتاط است. این فیلم عمدتاً به رفتار خسته و ساکت بازیگران اصلیاش اجازه میدهد تا آنچه را که فیلم حاضر به گفتن آن نیست، پیشنهاد دهد.
آنها این کار را به طرز چشمگیری انجام میدهند، اگرچه اجراهایشان اغلب فقط در انزوا کار میکند زیرا بسیاری از بازیگران فرعی به نسبت آنها سرسنگین هستند. پازولینی همچنین کارگردان بهتری در زمینه دود و نور است تا عمل، چرا که وقتی فیلم بازگشت در نهایت به نقطهای میرسد که اودیسه در برابر خواستگاران زشت و خندهدار میایستد، فیلم به وضوح دردناک میشود.
خشونت به اندازه کافی وحشیانه است اما از تنش خالی شده است. و این به یک مونولوگ از پنهلوپه بینوش درباره طبیعت خشن مردان میانجامد، که به طرز جذابی اجرا میشود اما به طرز شگفتانگیزی آموزشی و مستقیم است. این کار واقعاً شما را به سکوتی که فیلم قبلاً با آن کنار آمده بود، مشتاق میکند.

بررسی فیلم بازگشت
به نظر میرسد که فاینز سال خوبی را با بازی در دو فیلم برجسته در سال ۲۰۲۴ از جمله «ملاقات محرمانه» سپری میکند. افرادی که با داستان آشنا نیستند، میتوانند آن را به عنوان یک دنباله غیررسمی و سادهتر «گلادیاتور» تصور کنند. در بین تمام خشونتها، سخنرانیهای بلندی در فیلم وجود دارد و برخلاف فیلم گلادیاتور، خشونت بسیار بیشتری در آن وجود دارد.
فیلم بازگشت یک فیلم انتقامی با پیام اجتماعی است: جنگ بد است. فاینز در این فیلم سعی دارد چهره واقعی مردانی را نشان دهد که از درون پارهپاره شدهاند، اما مجبورند به مأموریت خود ادامه دهند. فاینز عاشق بازی در نقش سرباز عذابکشیده با دهان کلاسیک به سمت پایین و ارائه پیام اخلاقی در حالی که همه را شکست میدهد، است. او را به عنوان اودیسه تصور کنید، که کهنهسربازی است که به خانه بازمیگردد تا درباره افسانهاش بشنود اما توسط مردان کمارزش با او بدتر از یک سگ رفتار میشود.
آیا این آشنا به نظر نمیرسد؟ برای این نقش، او به ریشههایش بازمیگردد و همه چیز را کامل به نمایش میگذارد. برای اودیسه، این بیشتر یک تولد دوباره همراه با مرگ مردی است که جنگی را برد و به عنوان قهرمان ستایش شد. او در لبه تیغ قدرناشناسی است و راضی است که در حاشیه با بردهها زندگی کند در حالی که وحشتهای جنگ او را آزار میدهد، به ویژه به عنوان تنها بازمانده از آن. فاینز تمام تلاشش را میکند که این کار را به خوبی انجام دهد.

فیلم بازگشت جادویی عالی در احساس دادن به یک داستان شناختهشده و ایجاد حس فوری انجام میدهد. این یک داستان دیستوپیایی است که در آن جرم و فساد فراوان است و ملکه، پنهلوپه، تحت تهدید مداوم قرار دارد. در حالی که کاملاً منطقی است که مردانی از هر جا برای نزدیک شدن به زنی مانند بینوش عجله کنند، فیلم به وضوح نشان میدهد که انتخاب او این نیست که کدام خواستگار را انتخاب کند. خیر، او یا باید یک خواستگار را انتخاب کند یا با گروهی از مردان بیادب و متجاوز روبهرو شود.
نقاط ضعف و قوت فیلم بازگشت
پنهلوپه یک مادر تنها است که سعی دارد از پسر احمقش محافظت کند. آیا مطمئن هستیم که خواستگاران نمیخواهند او را بکشند چراکه تلماخوس آزاردهنده است؟ او به خوبی در فیلم ترجمه نمیشود زیرا در کتاب بیشتر نجیب و متعادل به نظر میرسد در حالی که در اینجا بیشتر شبیه یک جوان بیادب بیستساله است. هنگامی که اوریکلئا (با بازی آنجلا مولینا)، که پرستار اودیسه در کودکی و خدمتکار وفادار اصلی او است، همچنین به عنوان مفسر خشم پنهلوپه شناخته میشود، شروع به زاری بر سر او میکند، سخت است که او را در این کار تشویق نکرد.
اگر فیلم بازگشت نقص دیگری داشته باشد، کمی نگرانکننده است که داستانی درباره یونانیها پر از بریتانیاییها، ایتالیاییها و اسپانیاییها به عنوان مردان خوب باشد. این یک بازیگر چند فرهنگی عمدتاً است، که عالی است، اما چون دیالوگ به درستی خواستگاران را به عنوان وحشی توصیف میکند و اکثراً مردانی با پوست تیره هستند، به ویژه شخصیت منفی اصلی آنتینوس (ماروان کنزاری)، این اثر ناخواسته و احتمالاً غیرعمدی را دارد که از کلیشه کلاسیک مردان رنگینپوست که به زنان سفیدپوست تمایل دارند، استفاده میکند.

برای انصاف، چند مرد سفید بد هم وجود دارند. بدترین آنها پیساندر (تام ریس هریس) است که به یاد ماندنی است و مرد دیگری که دست راست آنتینوس است. در بین بردهها، بیشترین قضاوت را درباره اودیسه هیپوتاس (جاز هچینز) انجام میدهد و او بعداً برای بیاحترامیاش جبران میکند. در حالی که تعداد زیادی از خدمتکاران با اشغالگران در حال خوشگذرانی هستند، آنها عمدتاً تار هستند، اما کسانی که به وضوح به دوربین رو به رو هستند و بهترین زمان را دارند، سیاهپوست هستند و در صحنه معروف کشتار پس از رقابت تیراندازی حاضرند.
اگر یک نقص بصری وجود داشته باشد، آن است که پازولینی نتوانسته زیبایی رنگارنگ یونان را به طور کامل به تصویر بکشد. ممکن است عمدی بوده باشد تا غم و اندوه سرکوب را منعکس کند و برنامه این بوده که به تدریج رنگپریدگی را به هنگام تقویت عزم اودیسه برای بازپسگیری خانهاش افزایش دهد. پازولینی کار فوقالعادهای در ایجاد تنش و سپس آزاد کردن آن در صحنههای نبرد انجام میدهد.
در فیلم بازگشت پازولینی هر تقابل در فیلم با احتمال اینکه اودیسه ممکن است یک قدم کم آورده باشد، پر میشود. مشخص نیست که آیا شخصیتها متوجه هویت اودیسه میشوند یا خیر. در برخورد با شخصیت اومئو (با بازی کلودیو سانتاماریا)، بردهای که یک مرد عریان و زخمی را میپذیرد، هدف واضح است، اما برخورد با سایر شخصیتها مانند پنهلوپه، به نظر میرسد که بیشتر مبهم و برای برخی ناامیدکننده است.
فاینز هیچ لحظهای را هدر نمیدهد و زمانش را برای آشنا شدن دوباره با سلاح مورد علاقهاش صرف میکند. چشمان او در کمترین لحظهای پر از اشک میشود و هرگز اجازه نمیدهد فراموش کنیم که او خانه را دلتنگ میکند. وقتی او با تیرکمانش حرکت میکند، به نظر میرسد که نیروهای بنیادی را احضار میکند که در نهایت او را به خانه آورده است.
کلام آخر
در نهایت فیلم با بازیهای فوقالعاده بازیگرانش به پایان میرسد. اگر انتظار دارید یک اقتباس ماجراجویانه و اکشن از داستان ادیسه هومر ببینید فیلم بازگشت چنین اثری نیست؛ بازگشت یک روایت مدرن با تمرکز بر شخصیتپردازی عمیق است که دیدنش برای افرادی که از طرفداران بازی رالف فاینز و ژولیت بینوش هستند بیاندازه جذاب خواهد بود.


