× ببعی قهرمان
صفحه اصلی > دانستنی های فیلم :  اصطلاحات سینمایی که باید بدانید

 اصطلاحات سینمایی که باید بدانید

اصطلاحات سینمایی

سینما، هنر قصه‌گویی تصویری، دنیای پیچیده و هیجان‌انگیزی از واژگان و اصطلاحات تخصصی را در بر دارد. اگر قصد دارید نگاهی دقیق‌تر به پشت‌صحنه فیلم‌سازی داشته باشید یا خود را به دنیای حرفه‌ای سینما نزدیک کنید، آشنایی با این اصطلاحات می‌تواند چراغ راهتان باشد. 

سینما، هنر تصویر و صدا، به عنوان یکی از تأثیرگذارترین رسانه‌ها در عصر مدرن، دارای زبانی خاص و پیچیده است که تنها برای حرفه‌ای‌ها و علاقه‌مندان به آن قابل درک است. این زبان نه‌تنها در خلق آثار هنری به کار می‌رود، بلکه برای انتقال مفاهیم و احساسات به تماشاگر نیز نقش اساسی دارد.

اصطلاحات سینمایی، همان کلماتی هستند که به‌واسطه‌ آنها می‌توان به دنیای فیلم‌ها و فرآیندهای تولید آن‌ها پی برد. این اصطلاحات، در واقع، ابزارهای ویژه‌ای هستند که فیلمسازان، از کارگردانان گرفته تا تدوینگران و صدابرداران، از آن‌ها برای مدیریت فرآیندهای مختلف سینمایی استفاده می‌کنند. اگرچه بسیاری از این واژگان ممکن است برای عموم مردم ناشناخته باشند، اما تسلط بر آن‌ها نه تنها درک فیلم‌ها را بهبود می‌بخشد، بلکه به تماشاگر این امکان را می‌دهد که عمق و جزئیات پیچیده‌تری از اثر را کشف کند.

در این مقاله از تماشاخونه، ما به بررسی برخی از مهم‌ترین اصطلاحات سینمایی خواهیم پرداخت که در فرآیند ساخت و نمایش فیلم‌ها نقش اساسی دارند. این اصطلاحات، از مفاهیم پایه‌ای مانند «اکسپوژر» و «کات» گرفته تا مفاهیم پیچیده‌تر نظیر «تروکاژ» و «جلوه‌های ویژه»، همگی نقش‌هایی کلیدی در تکامل یک فیلم دارند.

فهم این اصطلاحات، که در واقع زبان سینما هستند، به ما این امکان را می‌دهد که فیلم‌ها را نه تنها به عنوان یک پدیده سرگرم‌کننده، بلکه به عنوان یک اثر هنری پیچیده‌تر ببینیم که توسط هنرمندانی ماهر و تکنولوژی‌های پیشرفته خلق می‌شود. همچنین، این زبان به ما کمک می‌کند تا پیوندهای عمیق‌تری با دنیای سینما برقرار کنیم و از این طریق توانایی تحلیل و نقد آثار سینمایی را پیدا کنیم.

 ۱. فیلمنامه (Scenario): نقشه‌ راه هنر هفتم  

فیلمنامه، متنی است که قصه، دیالوگ‌ها و جزئیات مربوط به شخصیت‌ها و صحنه‌ها را در خود جای داده است. این سند به کارگردان، بازیگران و عوامل تولید کمک می‌کند تا هر بخش از داستان را درک و اجرایی کنند. هر فیلمی که روی پرده می‌بینید، ابتدا روی کاغذ در قالب یک فیلمنامه شکل گرفته است.  

 ۲. اقتباس (Adaptation): پلی بین هنرها  

خیلی از فیلم‌هایی که دوستشان داریم، ریشه در کتاب‌ها، نمایشنامه‌ها یا حتی آثار دیگر سینمایی دارند. این فرآیند که با نام «اقتباس» شناخته می‌شود، هنری است که در آن یک اثر هنری از قالبی به قالب دیگر منتقل می‌شود. اقتباس‌ها ممکن است کاملاً وفادار به منبع اصلی باشند یا تغییرات زیادی را تجربه کنند.  

 ۳. تیپ و شخصیت (Type & Character): چهره‌های آشنا و غریبه  

شخصیت‌ها یا «کاراکترها» همان افرادی هستند که با داستان ارتباط برقرار می‌کنند. در مقابل، «تیپ» به افرادی اشاره دارد که با ویژگی‌های ثابت و کلیشه‌ای شناخته می‌شوند، مانند قهرمان فقیر یا شخصیت کمدی همیشگی. این تضاد، یکی از ابزارهای جذابیت و تنوع در فیلم‌هاست.  

 ۴. شات (Shot) و سکانس (Sequence): واحدهای ساختار بصری  

هر لحظه از فیلم که از شروع تا توقف دوربین ضبط می‌شود، یک «شات» است. این شات‌ها با هم ترکیب شده و «سکانس‌ها» را تشکیل می‌دهند. سکانس‌ها، بخش‌های داستانی مرتبطی هستند که گاهی یک مکان یا موضوع خاص را روایت می‌کنند. برای مثال، یک تعقیب و گریز در خیابان می‌تواند یک سکانس مهیج باشد.  

 ۵. آفیش (Call Sheet): برنامه‌ریزی برای نظم  

پشت هر فیلم موفق، نظم و برنامه‌ریزی دقیق نهفته است. «آفیش» یا برنامه روزانه فیلمبرداری، زمان‌بندی دقیق حضور عوامل، بازیگران و تجهیزات را مشخص می‌کند. این سند، نقشه‌ی راه تیم تولید در هر روز کاری است.  

 ۶. دکوپاژ (Decoupage): نگاه کارگردان به روایت  

دکوپاژ، نقشه‌ی بصری فیلمنامه است که در آن جزئیاتی مانند زوایای دوربین، حرکت بازیگران و حتی نورپردازی تعیین می‌شود. این فرآیند، نشان‌دهنده دیدگاه خلاقانه کارگردان به داستان و نحوه روایت آن است.  

 ۷. پیش‌تولید تا پس‌تولید: مسیر خلق یک فیلم  

ساخت فیلم در سه مرحله‌ی اصلی انجام می‌شود:  

  • پیش‌تولید: از انتخاب بازیگران تا طراحی صحنه‌ها و برنامه‌ریزی فیلمبرداری.  
  • تولید: فیلمبرداری صحنه‌ها و ثبت لحظات داستانی.  
  • پس‌تولید: تدوین فیلم، صداگذاری، جلوه‌های ویژه و تصحیح رنگ.  

 ۸. میزانسن (Mise En Scene): ترکیب هنر و چیدمان  

اصطلاح فرانسوی میزانسن، به نحوه چیدمان بازیگران، اشیا و حرکت‌ها در قاب دوربین اشاره دارد. این مفهوم، به خلق حال و هوای خاص در صحنه کمک می‌کند و تأثیر بسزایی در تجربه بصری تماشاگر دارد.  

آشنایی با این اصطلاحات، نه‌تنها به درک بهتر فیلم‌ها کمک می‌کند، بلکه دریچه‌ای به روی دنیای شگفت‌انگیز پشت‌صحنه باز می‌کند. اگر سینما را جدی می‌گیرید، این گنجینه را با دقت مطالعه کنید و از آن در سفر هنری‌تان بهره ببرید.

اصطلاحات و تکنیک‌های سینمایی: نگاهی دقیق به زبان فیلم

۱. حرکت‌های دوربین

  • دالی این (Dolly In): در این حرکت، دوربین به جلو حرکت کرده و به سوژه نزدیک‌تر می‌شود. این تکنیک تمرکز بیشتری بر روی سوژه ایجاد کرده و حس دینامیک به تصویر می‌بخشد.
  • دالی بک (Dolly Back): در دالی بک، دوربین به عقب حرکت کرده و از سوژه دورتر می‌شود. این حرکت برای تغییر محیط یا نشان دادن ابعاد گسترده‌تر صحنه استفاده می‌شود.
  • نمای تراولینگ (Traveling Shot): در این نما، دوربین روی زمین و معمولاً روی ریل یا پایه چرخ‌دار حرکت کرده و ماجرا را تعقیب می‌کند. این تکنیک حرکت پویا و جذابی به صحنه می‌بخشد.
  • پن (Pan): در حرکت پن، دوربین روی محور ثابت به چپ یا راست حرکت می‌کند و موضوعات مختلف را به نمایش می‌گذارد. این حرکت معمولاً برای معرفی محیط یا تغییر تمرکز استفاده می‌شود.
  • هلی شات (Heli Shot): در این تکنیک، دوربین روی هلیکوپتر نصب شده و با پرواز از ارتفاع بالا صحنه‌هایی جذاب و گسترده ثبت می‌کند.

۲. جلوه‌های ویژه دوربین

  • جلوه سرگیجه (Vertigo Effect): این جلوه حس سرگیجه و تغییر اندازه در فاصله‌ها را به تماشاگر منتقل می‌کند. این تکنیک با حرکت دوربین به جلو یا عقب هم‌زمان با زوم معکوس انجام می‌شود.
  • نمای اورهد (Overhead Shot): در این نما، دوربین از بالای سر شخصیت یا محیط فیلم‌برداری می‌کند. این نما برای نمایش اغتشاش، سردرگمی یا محدودیت فضایی کاربرد دارد.
  • نمای گاد شات (God Shot): نسخه بزرگ‌نمایی شده نمای اورهد که محیط یا موقعیت را از زاویه‌ای بسیار بلند نشان می‌دهد.

۳. تکنیک‌های نورپردازی

  • روز به جای شب (Day For Night): صحنه‌های روز با استفاده از فیلترها و کاهش نور به صورت شب نمایش داده می‌شوند. این تکنیک برای صرفه‌جویی در هزینه و زمان استفاده می‌شود.
  • شب به جای روز (Night For Day): فیلم‌برداری در شب با استفاده از نورپردازی قوی انجام می‌شود تا حس روز روشن را منتقل کند.
  • وقت طلایی (Magic Time): لحظاتی نزدیک به طلوع یا غروب آفتاب که نوری خاص و جادویی برای صحنه‌های احساسی فراهم می‌کند.

۴. انواع نماها

  • کلوزآپ (Close-up): نمای نزدیک که حالات چهره یا جزئیات مهم سوژه را نشان می‌دهد. این نما احساسات و تفکرات شخصیت را برجسته می‌کند.
  • اکستریم کلوزآپ (Extreme Close-up): نمای بسیار نزدیک که جزئیات خاص مانند چشم‌ها یا دست‌ها را به تصویر می‌کشد. این نما برای تأکید بر حالات یا عناصر کوچک استفاده می‌شود.
  • مدیم شات (Medium Shot): نمایی که نیمه بالایی بدن سوژه را نشان می‌دهد. این نما برای نمایش تعاملات و حرکات طبیعی مناسب است.
  • لانگ شات (Long Shot): نمایی که تمام سوژه و بخشی از محیط اطراف آن را نشان می‌دهد. این نما معمولاً برای نمایش موقعیت شخصیت در محیط استفاده می‌شود.
  • اکستریم لانگ شات (Extreme Long Shot): نمای بسیار دور که محیط گسترده یا مکان فیلم را معرفی می‌کند. این نما معمولاً به‌عنوان نمای آغازین (Establishing Shot) به کار می‌رود.
  • نی شات (Knee Shot): نمایی از زانو تا بالای سر که در فیلم‌های وسترن برای نمایش هفت‌تیرکشی یا صحنه‌های اکشن استفاده می‌شود.
  • نمای اصلی (Master Shot): تمام صحنه در یک کادر باز و بدون قطع فیلم‌برداری می‌شود. این نما به‌عنوان پایه‌ای برای تدوین استفاده می‌شود.
  • اینسرت (Insert): نمایی که جزئیات خاصی از اشیا یا صورت سوژه را نشان می‌دهد، مانند چشم‌ها یا دست‌ها.

۵. ترکیب‌بندی و تعامل شخصیت‌ها

  • تو شات (Two Shot): نمایی که دو شخصیت را در یک کادر نشان می‌دهد. این نما برای نمایش تعاملات و روابط بین شخصیت‌ها استفاده می‌شود.
  • اورشولدر (Over Shoulder): نمایی از پشت شانه یک شخصیت که به سوژه یا شخصیت مقابل تمرکز دارد. این نما در مکالمات دو نفره بسیار رایج است.
  • پی‌او‌وی (P.O.V): نمای نقطه نظر که دیدگاه یک شخصیت را نشان می‌دهد. این تکنیک برای ایجاد همدلی و ارتباط بیشتر با شخصیت استفاده می‌شود.

۶. حرکات خاص دوربین

زوم (Zoom)

تکنیکی که با تغییر فاصله کانونی لنز، سوژه را بزرگ‌نمایی (Zoom In) یا کوچک‌نمایی (Zoom Back) می‌کند. این تکنیک برای جلب توجه به جزئیات خاص استفاده می‌شود.

تیلت (Tilt)  

تیلت یک حرکت عمودی است که دوربین روی پایه ثابت به سمت بالا یا پایین می‌رود. این حرکت مشابه حرکت سر یا چشم انسان است که به منظور مشاهده یک ساختمان یا منظره از زاویه‌ای متفاوت انجام می‌شود. به طور معمول، برای برجسته‌سازی قدرت یا عظمت سوژه‌ها از این حرکت استفاده می‌شود.

دوربین دوم (Additional Camera)  

در صحنه‌هایی با اکشن شدید مانند انفجار یا سقوط که تنها یک بار قابل اجرا هستند، ممکن است از دوربین دوم یا سوم بهره برده شود. این دوربین‌ها از زوایای مختلف در صحنه قرار گرفته و نماهای متفاوتی را ثبت می‌کنند تا در هنگام تدوین، صحنه از ابعاد گوناگون نشان داده شود. این روش مخصوصاً در سریال‌های روزمره برای تسریع در روند تولید مورد استفاده قرار می‌گیرد.

دوربین روی دست (Hand-Held)  

در این تکنیک، دوربین به جای نصب بر روی سه‌پایه یا دیگر ابزارهای ثابت، به دست فیلمبردار یا به ابزاری مانند شولدر یا استدی‌کم متصل می‌شود. این روش به تصویر حرکات لرزشی می‌دهد که بیشتر در فضاهای مستند، پرهیجان یا خبری استفاده می‌شود تا حس تاثیرگذاری و تعلیق را در مخاطب ایجاد کند.

مچ کات (Match Cut)  

مچ کات، یک تکنیک تدوینی است که دو صحنه را به گونه‌ای به هم پیوند می‌دهد که از نظر بصری یا مفهومی با یکدیگر همخوانی داشته باشند. این روش برای حفظ پیوستگی در جریان فیلم و جلوگیری از ایجاد احساس قطع یا پرش در تماشاگر به کار می‌رود.

آکسسوار (Accessories)  

آکسسوار به تمامی اجزای موجود در صحنه فیلمبرداری اشاره دارد که قابل مشاهده هستند. این لوازم می‌توانند شامل خودروها، اسلحه‌ها یا وسایل دکوری باشند و مسئولیت نگهداری و آماده‌سازی آن‌ها بر عهده تیم طراحی صحنه است.

آمبیانس نور (Light Tone)  

آمبیانس نوری به روشنایی غالب در یک محیط اشاره دارد که می‌تواند از منابع مختلفی مانند نور طبیعی خورشید، نور داخل یک اتاق یا حتی شمع‌ها تامین شود.

آنونس، تیزر، تریلر (Announce / Trailer / Teaser)  

تریلر به ویدیویی کوتاه گفته می‌شود که صحنه‌هایی از فیلم را نمایش می‌دهد و هدف آن جذب مخاطب برای تماشای فیلم است. تیزر نسخه کوتاه‌تر از تریلر است که بیشتر در تلویزیون پخش می‌شود، در حالی که “آنونس” بیشتر در سینمای ایران استفاده می‌شود.

بداهه‌پردازی یا بداهه‌سازی (Improvise)  

بداهه‌پردازی به زمانی اطلاق می‌شود که بازیگران حرکات یا دیالوگ‌هایی را بدون تمرین و خارج از فیلمنامه اجرا می‌کنند. برخی کارگردانان این تغییرات لحظه‌ای را می‌پذیرند و از بازیگران می‌خواهند تا در لحظات اجرای صحنه‌ها به بداهه‌پردازی بپردازند.

بک گراند (Background) و فورگراند (Foreground)  

بک‌گراند به صداها، اجسام و مناظر موجود در عمق تصویر اشاره دارد، در حالی که فورگراند به اجزای نمایان در پیش‌زمینه تصویر گفته می‌شود.

بلاک باستر (Block Buster)  

این اصطلاح به فیلم‌های پرهزینه و با تولیدات گسترده اشاره دارد که اغلب شامل بازیگران شناخته‌شده و صحنه‌های بلند مدت است. این فیلم‌ها به دلیل هزینه بالای تولید باید فروش زیادی داشته باشند تا هزینه‌هایشان جبران شود.

پرده آبی (Blue Screen) و کروماکی (Chromakey)  

پرده آبی یا سبز به عنوان پس‌زمینه در صحنه‌هایی که قرار است جلوه‌های ویژه به آن‌ها افزوده شود، استفاده می‌شود. در تکنیک کروماکی، رنگ آبی یا سبز به طور دیجیتالی با تصاویر جدید جایگزین می‌شود تا فضای ویژه‌ای به تصویر افزوده شود.

پروک (Perruque)  

پروک به کلاه‌گیس‌هایی گفته می‌شود که بر سر بازیگران قرار می‌گیرد تا ظاهری خاص برای نقش‌های مختلف ایجاد کند.

پشت صحنه (Behind The Scenes)  

این اصطلاح به تمامی فعالیت‌ها و رویدادهایی اشاره دارد که در فرآیند تولید فیلم خارج از قاب دوربین انجام می‌شود.

فلاش بک (Flash Back) و فلاش فوروارد (Flash Forward)  

فلاش بک به بازگشت به گذشته اشاره دارد که برای انتقال اطلاعات اضافی به تماشاگر در فیلم استفاده می‌شود، در حالی که فلاش فوروارد برعکس عمل کرده و به آینده داستان اشاره دارد.

کست (Cast) و کستینگ (Casting)  

کست به بازیگران و عوامل ساخت فیلم گفته می‌شود و کستینگ فرآیند انتخاب، مذاکره و عقد قرارداد با این افراد است تا در پروژه‌های فیلمسازی ایفای نقش کنند.

کلاکت (Clapboard)  

کلاکت یک تخته است که اطلاعات مهم درباره فیلمبرداری را شامل می‌شود و به تیم تولید کمک می‌کند تا در روند تدوین و صداگذاری دقیق‌تر عمل کنند.

کمپوزیسیون (Composition)  

کمپوزیسیون به چینش عناصر مختلف در صحنه فیلمبرداری اشاره دارد. این شامل دکوراسیون، نورپردازی، رنگ‌ها و شخصیت‌ها است که در کنار هم قرار می‌گیرند تا تأثیر بصری مورد نظر ایجاد شود.

لوکیشن (Location) و دکور (Decor)  

لوکیشن به مکان‌هایی اطلاق می‌شود که فیلمبرداری در آن‌ها انجام می‌شود، در حالی که دکور به فضاهای طراحی شده در استودیو اشاره دارد که به منظور بازسازی محیط‌های مورد نیاز برای فیلم ساخته می‌شوند.

بدلکار (Stunt)  

بدلکاران افرادی هستند که در صحنه‌های خطرناک به جای بازیگران اصلی ایفای نقش می‌کنند و برای این کار آموزش‌های ویژه‌ای می‌بینند.

تدوین (Editing) و مونتاژ (Montage)  

تدوین به فرآیند انتخاب و مرتب کردن نماها و صحنه‌ها اشاره دارد. مونتاژ نیز به تصحیح و بهبود کیفیت نهایی فیلم از نظر تدوینی گفته می‌شود.

تدوین موازی (Cross Cutting)  

در این تکنیک، کات‌های متوالی بین دو یا چند صحنه به طور همزمان انجام می‌شود تا تماشاگر احساس کند که این اتفاقات همزمان در حال وقوع هستند.

اسلوموشن (Slow Motion)  

اسلوموشن به حرکت آهسته دوربین گفته می‌شود که در آن فیلم با سرعت معمولی ضبط شده و بعداً با سرعت کمتری نمایش داده می‌شود.

افکت‌ها (Effects)  

افکت‌ها به تمامی جلوه‌های بصری و صوتی گفته می‌شود که تجربه تماشای فیلم را جذاب‌تر و شگفت‌انگیزتر می‌کند. این افکت‌ها می‌توانند شامل جلوه‌های ویژه رایانه‌ای یا صداهای مختلف باشند که در فیلم به کار می‌روند.

اکسپوژر (Exposure)  

اکسپوژر به میزان نوردهی و عبور نور از دیافراگم برای تأثیرگذاری بر فیلم نگاتیو یا حسگر دیجیتال اشاره دارد. زمانی که گفته می‌شود چیزی “اکسپوژر دارد” یا “اکسپوز نمی‌شود”، به این معنی است که عنصر مورد نظر نور کافی برای وارد شدن به دوربین و ثبت تصویر ندارد.

اکسپوژر یکی از تنظیمات کلیدی دوربین است که میزان نور ورودی به دوربین را تعیین می‌کند و بر روی حسگر تصویر تأثیر می‌گذارد. این تنظیمات می‌توانند تصویر را روشن‌تر یا تاریک‌تر کنند و بر احساسات و زیبایی‌شناسی تصویر تأثیر بگذارند.

اکشن (Action)  

اکشن به فرمانی از کارگردان یا دستیار کارگردان برای شروع فیلمبرداری اشاره دارد. این فرمان پس از آمادگی صدا توسط مدیر صدابرداری و آماده شدن دوربین توسط مدیر فیلمبرداری و گاهاً دستیار اول، صادر می‌شود. این لحظه به معنای آغاز فرآیند ضبط صحنه است و تیم تولید برای اجرای صحنه آماده می‌شود.

ژانر اکشن (Action Genre)  

در سینما، ژانر اکشن به فیلم‌هایی اطلاق می‌شود که مملو از هیجان، تعقیب و گریز، زد و خورد و نبردها هستند. این فیلم‌ها معمولاً با ایجاد تنش و هیجان در تماشاگر همراه می‌شوند و از عناصر اکشن زیادی برخوردارند.

راکورد (Continuity)  

راکورد در سینما به ادغام صحنه‌هایی اشاره دارد که در زمان‌های مختلف فیلمبرداری شده‌اند و باید در مرحله تدوین با هم هماهنگ شوند. این هماهنگی مستلزم حفظ یکپارچگی در مواردی مانند موقعیت بازیگران، دکور، نورپردازی و مکان است تا تجربه تماشاگر بی‌اختلال باشد.

ریتم (Rhythm)  

ریتم در سینما به سرعت تحولات و انتقالات در نماها اشاره دارد. نماهای کوتاه و سریع، حرکت‌های سریع دوربین و تغییرات سریع بین نماها، ریتم تند ایجاد می‌کنند.

فید این (Fade In)  

فید این به معنای ظهور تدریجی تصویر از تاریکی است.

فید اوت (Fade Out)  

فید اوت معکوس فید این است و به تدریج ناپدید شدن تصویر در تاریکی اطلاق می‌شود.

کات (Cut)  

کات در دو مفهوم مختلف به کار می‌رود: در مفهوم اول، به فرمانی از کارگردان برای قطع فیلمبرداری، صدا و بازیگران اشاره دارد. در مفهوم دوم، کات به عمل برش نماها در تدوین جهت تغییر از یک نمایی به نمای دیگر گفته می‌شود.

تروکاژ (Trucage)  

این واژه فرانسوی به معنای جلوه‌های ویژه سینمایی است که توسط تکنولوژی رایانه‌ای ایجاد می‌شوند. در سینما، تروکاژ به تمام جلوه‌های ویژه اشاره دارد که در تولید فیلم استفاده می‌شود.

تیتراژ (Titles)  

تیتراژ به معرفی عوامل فیلم در ابتدا و انتهای فیلم اشاره دارد و شامل گرافیک، حرکت و صدا است. این بخش برای معرفی موضوع و اعضای تولید به کار می‌رود.

صداگذاری (Sound Mixing)  

در این مرحله، صداهای مختلف مانند گفتگوها، موسیقی و دیگر اثرات صوتی با تصویر هماهنگ می‌شوند. این کار معمولاً توسط صداگذار انجام می‌شود و گاهی صدای دوبله نیز به فیلم اضافه می‌شود.

هماهنگی (Synchronization)  

این فرآیند به هم‌راستایی دقیق صداها و تصاویر در فیلم اشاره دارد. وظیفه صداگذار هماهنگ کردن دقیق دیالوگ‌ها، صداها و تصاویر است.

آمبیانس صدا (Room Tone)  

آمبیانس صدا به صدای پس‌زمینه محیط اطلاق می‌شود که در هر لوکیشن توسط صداگذار ضبط شده و در تدوین به عنوان زیرصدا به فیلم اضافه می‌شود.

دوبله (Dubbing)  

دوبله به فرآیندی گفته می‌شود که در آن صدای بازیگران توسط دوبلورها جایگزین می‌شود. این فرآیند معمولاً با تغییر زبان فیلم همراه است.

دالبی سراوند (Dolby Surround)  

این یک سیستم صدای چند کاناله است که تجربه شنیداری تماشاگران را بهبود می‌بخشد و از صداهایی از جهات مختلف برای ایجاد اثرات بیشتر در فیلم استفاده می‌کند.

موسیقی پس‌زمینه (Background Music)  

موسیقی پس‌زمینه به آهنگ‌هایی گفته می‌شود که در طول یک صحنه یا فیلم پخش می‌شوند و از منبع درون فیلم به دست می‌آیند. این موسیقی‌ها برای تقویت احساسات و جذب توجه تماشاگر طراحی شده‌اند.

موسیقی متن (Musical Score)  

موسیقی متن شامل قطعاتی است که به‌طور خاص برای همراهی با صحنه‌های فیلم ساخته می‌شود. این موسیقی می‌تواند متناسب با فضای فیلم و صحنه‌ها باشد و احساسات تماشاگر را تحت تأثیر قرار دهد.

جلوه‌های صوتی (Sound Effects)  

جلوه‌های صوتی به صداهایی غیر از دیالوگ و موسیقی گفته می‌شود که برای افزایش واقع‌گرایی فیلم به آن افزوده می‌شوند. این صداها اغلب بعد از فیلمبرداری ضبط می‌شوند.

راوی (Narrator)  

راوی به صدایی اطلاق می‌شود که در فیلم‌های مستند یا داستانی اطلاعات یا روایت را برای تماشاگران بیان می‌کند. این صدا می‌تواند متعلق به یکی از شخصیت‌های فیلم یا یک فرد خارجی باشد.

زیرنویس (Subtitles)  

زیرنویس‌ها ترجمه دیالوگ‌های فیلم‌ها برای تماشاگران غیر بومی هستند و به آن‌ها کمک می‌کند تا فیلم را درک کنند.

ژانر (Genre)  

ژانر به دسته‌ای از فیلم‌ها اطلاق می‌شود که ویژگی‌های مشترکی در محتوا، فرم و سبک دارند. این ژانرها ممکن است به زیرشاخه‌های مختلفی تقسیم شوند.

سبک (Style)  

سبک در سینما به انتخاب تکنیک‌های خاص و شخصی فیلمساز برای ایجاد جلوه‌ای خاص در فیلم‌ها اشاره دارد.

پلاتو (Plateau)  

پلاتو مکانی است که گروه‌های بازیگری در آن به تمرین پرداخته و اثر هنری خود را خلق می‌کنند. این مکان به کیفیت نهایی فیلم یا نمایش تأثیر زیادی دارد.

فیلمساز مولف (Auteur Filmmaker)  

فیلمساز مولف به کارگردانانی اطلاق می‌شود که آثارشان ویژگی‌های خاص و یکپارچه‌ای در فرم و مضمون دارند و بر آن‌ها تأثیر خاصی گذاشته‌اند.

لابراتوار (Laboratory)  

لابراتوار مکانی است که در آن فیلم‌ها ظاهر و چاپ می‌شوند و جلوه‌های ویژه به آن‌ها افزوده می‌شود. در این مرحله، کیفیت نهایی فیلم ایجاد می‌شود.

جلوه‌های لابراتواری (Laboratory Effects)  

در گذشته، برخی جلوه‌های ویژه در لابراتوار فیلم‌ها ایجاد می‌شدند. امروزه این نوع جلوه‌ها جای خود را به جلوه‌های رایانه‌ای داده‌اند.

جلوه‌های ویژه (Effects)  

جلوه‌های ویژه به عناصری اطلاق می‌شود که در زمان فیلمبرداری ایجاد آن‌ها غیرممکن است و معمولاً با استفاده از تکنولوژی‌های خاص ایجاد می‌شوند.

جلوه‌های ویژه میدانی (Special Effects)  

این جلوه‌ها در زمان تولید فیلم با استفاده از بدلکاران و تکنیک‌های فنی ایجاد می‌شوند و ممکن است در تدوین فیلم به‌طور دقیق‌تر ویرایش شوند.

جلوه‌های ویژه بصری یا رایانه‌ای (Visual Effects)  

این نوع جلوه‌ها با استفاده از نرم‌افزارهای رایانه‌ای مانند کامپوزیت و انیمیشن ایجاد می‌شوند. آن‌ها معمولاً برای صحنه‌هایی استفاده می‌شوند که ساخت آن‌ها به‌صورت طبیعی یا هزینه‌بر است.

آپاراتچی (Projectionist)  

آپاراتچی شخصی است که مسئول راه‌اندازی و تنظیم تجهیزات فیلم برای پخش در سینما است.

نگاتیو (Negative)  

نگاتیو نسخه معکوس فیلم است که پس از چاپ در لابراتوار به نسخه مثبت تبدیل می‌شود.

اتالوناژ (Atalonnage)  

اتالوناژ به فرآیند هماهنگ‌سازی رنگ و نور در فیلم گفته می‌شود تا یکپارچگی آن حفظ شود.

کلام آخر

در نهایت، سینما یک زبان جهانی است که تنها از طریق درک اصطلاحات و مفاهیم خاص آن می‌توان به عمق و پیچیدگی‌های آن پی برد. شناخت اصطلاحات سینمایی به ما این امکان را می‌دهد که نه تنها از لذت بصری و حسی فیلم‌ها بهره‌مند شویم، بلکه به شیوه‌ای علمی‌تر و دقیق‌تر به تحلیل آثار پرداخته و دنیای فیلمسازی را از درون بشناسیم.

هر اصطلاحی که در سینما به کار می‌رود، به‌نوعی یک ابزار است که فیلمسازان از آن برای بیان ایده‌ها و احساسات خود استفاده می‌کنند، و شناخت این ابزارها باعث می‌شود که بتوانیم درک بهتری از فیلم‌ها پیدا کنیم.

شاید بسیاری از این اصطلاحات ابتدا پیچیده و دست‌نیافتنی به نظر برسند، اما با گذر زمان و تجربه در مشاهده فیلم‌ها و آشنایی با فرآیند تولید آن‌ها، این زبان تبدیل به ابزاری قدرتمند برای درک بهتر و عمیق‌تر سینما می‌شود. آگاهی از اصطلاحات سینمایی به‌ویژه برای کسانی که علاقه‌مند به تحلیل و نقد فیلم هستند، می‌تواند به‌عنوان یک مزیت بزرگ عمل کند.

علاوه بر این، این اصطلاحات پایه‌گذار ارتباطات حرفه‌ای در دنیای سینما هستند و به‌طور مستقیم بر کیفیت و اصالت تولیدات سینمایی تأثیرگذارند. در نهایت، همان‌طور که سینما به‌عنوان یک هنر در حال تکامل است، اصطلاحات سینمایی نیز به‌طور مداوم دستخوش تغییرات و نوآوری‌ها هستند. بنابراین، شناخت این اصطلاحات نه تنها به درک بهتر فیلم‌های کنونی کمک می‌کند، بلکه ما را برای درک فیلم‌های آینده آماده می‌سازد. 

دیدگاهتان را بنویسید