صفحه اصلی > دانستنی های فیلم : نولان دربارۀ مردان بدبخت فیلم می‌سازد!

نولان دربارۀ مردان بدبخت فیلم می‌سازد!

جستجوی معنای سیاسی در «اپنهایمر» و آثار قبلی کریستوفر نولان مانند «شوالیه تاریکی» حداقل یک چیز را ثابت می‌کند: نولان درباره مردان بدبخت فیلم می‌سازد!

البته که کریستوفر نولان قرار نبود فیلم «بمب ها خوب هستند» بسازد، اما آنچه او به دست آورد به مراتب شوم‌تر است.

اوپنهایمر

نولان از آن دسته کارگردان‌هایی است که طرفداران و منتقدان «سیاست» از تلاش برای کالبدشکافی کردن او لذت می‌برند. از آن جایی که او تمایلات سیاسی خود در دنیای واقعی را مرموز نگه داشته است، ارائه هر سرنخ ممکن به هنر او بستگی دارد. کسانی تمایل به زیر سئوال بردن این موارد دارند، به سرعت به سه‌گانۀ بتمن او به عنوان یک سرزمین عجایب اصول‍گرایانه رجوع می‌کنند، و این تفاسیر و برداشت‍ها در دسترس هستند، اگرچه نمی‍توان گفت که این تفاسیر عمداً در دسترس هستند یا خیر.

اما موضوع کلی بسیار ساده‌تری در کار نولان وجود دارد که وقتی مردم سعی می‌کنند احساسات سیاسی را وارد کنند ( چه وجود داشته باشد یا نباشد) ، دچار اشتباه می‌شوند. این مسئله این است که کریستوفر نولان فیلم‌هایی دربارۀ مردان بدبخت می‌سازد.

شیوه‌های زیادی وجود دارد که نولان برای محنت‌بار نشان دادن زندگیِ نقش‌هایش استفاده می‌کند. شاید آن‌ها افراد فراموش‌کار مبتلا به از دست دادن حافظه کوتاه مدت باشند (Memento) شاید آن‌ها دوقلوهایی هستند که به خاطر نمایش تردستی و جادوی خود باید دوقلو بودن خود را مخفی نگه دارند (The Prestige). شاید آن‌ها ماموریتی را به اعماق فضا پذیرفته باشند که آن‌ها را سال‌های نوری دورتر از خانواده‌شان پرتاب کند(Interstellar ). شاید آن ها دیگر نتوانند بگویند که در دنیای واقعی زندگی می کنند یا در رویا (Inception). شاید آن‌ها مردی هستند که خود را “بتمن” می‌نامند (The Dark Knight). شاید سفر در زمان را نمی‌فهمند. شاید آنها در حال جنگ هستند (Dunkirk). شاید همسرشان مرده است.

وجه مشترک همه این مردان نگون بخت این است که خودشان با خودشان این کار را می کنند. فیلم‌های نولان، درام‌های پرمخاطبی هستند که دربارۀ طول مسیری است که مردان برای نابود کردن زندگی‌شان پیش می‌گیرند. دقیقاً به همین دلیل است که او کارگردانی عالی برای مقابله با فردی چالش برانگیز مانند جی رابرت اوپنهایمر است که هدیه آتش را به قیمت آیندۀ ما به ما داد ( اشاره به پرومتئوس دارد. پرومته یا پرومتئوس، در اسطوره‌های یونانی، یکی از تیتان‌‌ها و پسر یاپتوس و کلیمنه و خدای آتش است. او عاشق آتنا دختر زئوس شد و تنها کسی بود که آتنا را بوسید. آن‌ها بسیار همدیگر را دوست می‌داشتند و آتنا به او کمک کرد تا آتش را بدزدد. پس از زنجیر شدن پرومته آتنا هر هفته به دیدن او می‌رفت. او یکی از تیتان‌‌های مورد احترام زئوس و تنها تیتان باقی‌مانده از جنگ زئوس بود. وی همچنین به‌عنوان ارباب شفا هم شناخته می‌شد. زئوس در عصر آفرینش انسان‌ها، پرومتئوس را برگزید تا همه چیز را به انسان بدهد، به‌جز آتش. پرومتئوس مورد اعتماد او بود و این کار را کرد و بسیاری از مسائل آدمیان را برطرف کرد. او به انسان‌ها عشق می‌ورزید و نمی‌توانست ناراحتی و رنج آن‌ها را ببیند؛ به همین علت به دور از چشم زئوس آتش را به انسان داد. وقتی خبر به زئوس رسید او را بر سر قله قاف (در قفقاز) برد و بست و به سزای اعمال‌ش رساند.)

قبل از نمایش اوپنهایمر، انتقادات قدیمی نسبت به کارهای گذشته نولان دوباره مطرح شد. به طور خاص، بسیاری از افراد در فضای مجازی در حال بحث بر سر موضوعی قدیمی بودند: صحنه‌ای در شوالیه تاریکی که در آن بروس وین با استفاده از نوعی فناوری نظارت (که مردم در رمان‌های علمی تخیلی دیستروپیایی دربارۀ آن‌ها می‌خوانند)، گروگان‌ها را از دست یک شرور نجات می‌دهد. بروس برنامه‌ای را که لوسیوس فاکس ایجاد کرده بود، بازسازی کرده است و آن را در هر تلفن همراه در شهر نیویورک قرار داده است، و با استفاده از ورودی صوتی و تصویری تکنولوژی سونار او و فاکس می‌توانند از آن برای دیدن دیوارها و کف یک ساختمان بلند استفاده کنند.

نمره هانس زیمر زمانی بالا می‌رود که بروس دارو دسته جوکر و افسران SWAT کمیسر گوردون را به طور مشابه پیش از بستن جوکر و آویزان کردن او، به کنار ساختمان می‌فرستد. دیدن یک صحنه مانند این به عنوان یک فانتزی «مرد خوب با تفنگ» آسان است. (خواندن هر داستان ابرقهرمانی به این شکل آسان است.) سوال اساسی این است که کارگردانی که این را ساخته چگونه توانسته فیلمی در انتقاد از بمب اتمی بسازد؟ اما شوالیه تاریکی بیشتر از آن چیزی که ممکن است برخی متوجه شوند، نسبت به خود انتقاد دارد.

وقتی بروس به او نشان می‌دهد که از ایده لوسیوس چه چیزی ساخته است، لوسیوس می‌گوید «این درست نیست» حدس زدن عکس‌العمل فریمن واضح است. این نظر او نیست، این یک واقعیت است. وحشت او به قدری عمیق است که در همان جا از فعالیت‌های اقتصادی بروس وین استعفا می‌دهد، اما نه قبل از اینکه برای آخرین بار به بروس کمک کند، شاید به این دلیل که بروس دوست اوست، شاید به این دلیل که می ترسد اگر قدرتش کنترل نشود، بروس چه خواهد شد. مطمئنا، بله، بتمن تنها کسی بود که می‌توانست این کار را مسئولانه انجام دهد. اما شوالیه تاریکی یک داستان تخیلی است. بتمن وجود ندارد . با بسته شدن صحنه، لوسیوس نام خود را در کامپیوتر تایپ می‌کند. و در یک فایل برای همیشه از بین می‌برد.

The Dark Night

چنین شانسی در مورد بمب اتمی وجود ندارد. شروع پردۀ سومِ غم‌انگیز و استادانه‌ی اوپنهایمر، مدت کوتاهی پس از اینکه آزمایش ترینیتی توانایی‌های مخرب نظریه پروژه منهتن را اثبات کرده است، آغاز می‌شود. به نظر می‌رسد اوپنهایمر از دیدن اینکه کارهایش توسط ارتش آمریکا بی‌سر و صدا در جعبه‌های بدون علامت حمل می‌شود، آزرده می‌شود. ژنرال گرووز او را نادیده گرفته است و برایش واضح است که خلقت‌ش دیگر متعلق به خودش نیست. این همان چیزی است که او را آزار می‌دهد، همانطور که هر خالقی را.

و سپس بمب‌ها فرو می‌ریزند، و ما می‌بینیم که او به آرامی متوجه چیزی که ما که در آینده دیده‌ایم، می‌شود،. لذت اکتشاف و ساختن چیزی با همتایان باهوشش، او را از فکر کردن در مورد اینکه نتیجۀ نهایی برای چه چیزی استفاده خواهد شد باز می‌دارد. نه تا زمانی او که تصور کند که تشعشعات بمب صورت افرادی را که شخصاً می‌شناسد، ذوب خواهد کرد، همان‌طور که با افرادی که هرگز ندیده است و هرگز نشناخته است، انجام می‌دهد، آن وقت است که حقیقت به قلب او وارد می‌شود.

نولان فیلم‌هایی دربارۀ مردانی می‌سازد که مخلوقی را خلق می‌کنند و از آن استفاده می‌کنند، تا جایی که مخلوق‌شان آن‌ها را به بدبختی و مصیبت می‌کشاند. آن‌ها تا پای جان به کار بزرگ خود می‌پردازند اما غافل از اینکه این چیزهای زیبا به عامل دردهایشان تبدیل می‌شود.

شوالیه تاریکی خلاصۀ زمانی دوران پس از 11 سپتامبر است، جایی که الکسای آمازون خانه‌های ما را به ایالت‌های نظارت کوچک تبدیل نکرده بود و دولت و مجری قانون ما را از شر تروریست‌هایی که در خیابان‌های ما بیداد می‌کنند نجات می‌داد.

اوپنهایمر بالغ تر و در نتیجه پیچیده‌تر است. هیچ قهرمان شنل‌دار، هیچ تحلیل خوشایندی وجود ندارد. در صحنۀ پایانی فیلم، اوپنهایمر از خود می‌پرسد که آیا ترس فیزیکدانان از شروع یک واکنش زنجیبره‌ای که منجر به پایان جهان می‌شود درست نبود؟

دیدگاهتان را بنویسید